سایر
عباس صارمی؛ محمد پرستش؛ احمد مهدوی
چکیده
پیشزمینه: تمرین مداوم با شدت متوسط، MICT (Moderate intensity continuous training)، به عنوان یک تمرین مؤثر بر متابولیسم استخوان گزارش شده است. با این حال، مطالعات بسیار کمی روی تمرینات تناوبی با شدت بالا، HIIT (high-intensity interval training)، متمرکز شدهاند. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسة اثرات ۸ هفته تمرین HIIT و MICT بر تراکم استخوان در موشهای صحرایی میانسال بود.مواد ...
بیشتر
پیشزمینه: تمرین مداوم با شدت متوسط، MICT (Moderate intensity continuous training)، به عنوان یک تمرین مؤثر بر متابولیسم استخوان گزارش شده است. با این حال، مطالعات بسیار کمی روی تمرینات تناوبی با شدت بالا، HIIT (high-intensity interval training)، متمرکز شدهاند. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسة اثرات ۸ هفته تمرین HIIT و MICT بر تراکم استخوان در موشهای صحرایی میانسال بود.مواد و روشها: ۳۰ سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار (۱۶هفتهای) به طور تصادفی در سه گروه کنترل، MICT و HIIT قرار گرفتند. هر دو گروه، 5 جلسه تمرین روی نوارِگردان (treadmill) را به مدت 8 هفته تکمیل کردند. در این برنامه از گروه HIIT خواسته شد تا 10 جلسه دویدن با سرعت 35 تا 47 متر در دقیقه را با ریکاوری فعال 2 دقیقهای انجام دهند و گروه MICT، 10 تا 45 دقیقه دویدن مداوم با سرعت 15تا 20 متر در دقیقه را انجام دادند. ترکیب بدنی و تراکم استخوان BMD (Bone mineral density)، قبل و پس از مداخله از طریق جذبسنجی دوگانه اشعه ایکس، DEXA (Dual Xray absorptiometry)، اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آنالیز واریانس یک راهه و تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: پس از 8 هفته مداخله، BMD کل بدن و استخوان ران به طور معنیدار در دو گروه افزایش یافت (05/0≥p)، هر چند تغییر مشاهده شده در گروه تمرین HIIT بیشتر بود(05/0≥p). بعلاوه، در مورد BMD مهرة کمری بین هر سه گروه بعد از مداخله اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0≤p).نتیجهگیری: این یافتهها نشان داد که یک دورة تمرین HIIT و MICT میتواند تراکم استخوان را در موشهای صحرایی میانسال بهبود بخشد و در مقایسه با MICT، HIIT مزایای بیشتری بر تراکم استخوان به همراه داشت.
بهرام مرادی؛ آراد فتاحیان؛ رضا فتاحیان
چکیده
زمینه و هدف: شکستگیهای فشاری ستون فقرات از عوارض شایع پوکی استخوان هستند که منجر به درد مداوم، ناتوانی در انجام فعالیتهای روزانه و کاهش قابل توجه کیفیت زندگی میشوند. کیفوپلاستی و ورتبروپلاستی (Kyphoplasty and Vertebroplasty) دو روش درمانی نیمهتهاجمی برای درمان این عارضه هستند. بنابراین هدف از این تحقیق ارزیابی و مقایسة نتایج درمانی حاصل ...
بیشتر
زمینه و هدف: شکستگیهای فشاری ستون فقرات از عوارض شایع پوکی استخوان هستند که منجر به درد مداوم، ناتوانی در انجام فعالیتهای روزانه و کاهش قابل توجه کیفیت زندگی میشوند. کیفوپلاستی و ورتبروپلاستی (Kyphoplasty and Vertebroplasty) دو روش درمانی نیمهتهاجمی برای درمان این عارضه هستند. بنابراین هدف از این تحقیق ارزیابی و مقایسة نتایج درمانی حاصل از استفاده از دو روش ذکر شده با درمان طبی غیرجراحی در بیماران مبتلا به شکستگی فشاری ستون فقرات بود.مواد و روشها: موارد شکستگی فشاری ستون فقرات قفسه سینه مراجعه کننده به 2 بیمارستان آموزشی طی یک دوره 2 ساله (1394 تا 1396) به صورت گذشتهنگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج 3 روش درمانی غیرجراحی، ورتبروپلاستی و کیفوپلاستی با بررسی نمودار و همچنین پرسش و معاینة مستقیم با حداقل پیگیری در یک سال مقایسه شد. ارزیابی VAS (Visual Analog Scale)، دردناک و وضعیت عملکردی شاخص ناتوانی ODI (Oswestry Disability Index) و فرم کوتاه SF-36 تکمیل شد.یافتهها: از مجموع 138 مورد شکستگی فشاری ستون فقرات قفسه سینه تنها 96 مورد معیارهای ورود را داشتند و وارد مطالعه شدند. 42 بیمار مرد و 54 بیمار زن مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران حداقل 3 ماه و حداکثر 1 سال (میانگین = 5/7 ماه) پیگیری داشتند. نمرة VAS در گروه غیرجراحی 32/1±75/6، در ورتبروپلاستی 94/1±58/3 و در کیفوپلاستی 64/1±67/2 بود. نمرات ODI برای غیرجراحی، ورتبروپلاستی و کیفوپلاستی به ترتیب: 4/14±82/56، 40/15±28 و 52/13±64/25 بود. نمرات SF-36 در هر 3 روش درمانی تقریباً مشابه بود.نتیجهگیری: دو روش ورتبروپلاستی و کیفوپلاستی در مقایسه با درمان غیرجراحی به میزان قابل توجهی درد را کاهش داده و کیفیت زندگی و توانایی کار را بهبود بخشیده اند. بنابراین، دو روش درمان مبتنی بر جراحی، تکنیکهای ارجح برای شکستگیهای فشاری ستون فقرات هستند.
محمد فکور؛ پیام محمد حسینی؛ آرمان شهریاری؛ ابراهیم سبزعلی پور
چکیده
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی عوامل خطر و میزان اثرگذاری مصرف کلسیم و ویتامین D درکنترل پوکی استخوان بود.روش کار: مطالعه حاضر به صورت گذشتهنگر واز طریق پروندهخوانی بر روی بیماران مبتلا به پوکی استخوان که از سال 1393 تا 1397، در مرکزسنجش تراکم استخوان بیمارستان با اندازهگیری تراکم در ناحیه کمر و گردن استخوان ران تحت سنجش قرارگرفته ...
بیشتر
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی عوامل خطر و میزان اثرگذاری مصرف کلسیم و ویتامین D درکنترل پوکی استخوان بود.روش کار: مطالعه حاضر به صورت گذشتهنگر واز طریق پروندهخوانی بر روی بیماران مبتلا به پوکی استخوان که از سال 1393 تا 1397، در مرکزسنجش تراکم استخوان بیمارستان با اندازهگیری تراکم در ناحیه کمر و گردن استخوان ران تحت سنجش قرارگرفته بودند، انجام شد. بیماران دارای T-Score کمتراز 5/2- و بیماران دارای حداقل دوبار تکرار تست در پرونده تحت مطالعه قرار گرفتند. پس از جمعآوری اطلاعات بیماران، ارتباط ابتلا به پوکی استخوان با سابقه بیماری زمینهای و سابقه خانوادگی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان اثرگذاری مصرف کلسیم و ویتامینD درکنترل پیشرفت پوکی استخوان در بیماران ارزیابی شد. یافتهها: 348 بیمار که T-Score کمتر از 5/2- داشتند در یک دوره 4 ساله، با بررسی پرونده ارزیابی شدند. 16 درصد از بیماران سابقه خانوادگی و 175 نفر (51 درصد) بیماری زمینهای داشتند که با ابتلا به پوکی استخوان ارتباط معنادار نداشت. کاهش تراکم استخوان در ناحیه Spine و femoral neck در افراد بدون بیماری زمینهای مصرف کننده کلسیم به طور معنادار کمتر بود (04/0=p < /span>). تغییرات تراکم استخوان در بیماران با و بدون بیماری زمینهای دریافت کننده مکمل کلسیم-D تفاوت معنادار داشت (02/0=p < /span>). در افراد با بیماری زمینهای کاهش تراکم استخوان به طور معنادار بیشتر بود. تغییرات تراکم استخوان میان بیماران با و بدون بیماری زمینهای که مکمل کلسیم-D دریافت نمیکردند، تفاوت معنادار وجود نداشت (64/0=p < /span>).نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده و معنادار نبودن ارتباط کاهش تراکم و ابتلا به پوکی استخوان با وجود مشکلات زمینهای در بیماران، توجه به سایر عوامل خطر موجود در این جمعیت از بیماران، شامل سن بالا، عوامل تغذیهای، سبک زندگی و عدم تحرک کافی، مصرف دخانیات، یائسگی در زنان و سطح پایین تستسترون در مردان اهمیت مییابد. مصرف مکمل کلسیم- D در بیماران بدون بیماری زمینهای اثربخشی معنادار را نشان داده بود اما این اثربخشی در بیماران دارای بیماری زمینهای مشاهده نشده بود.
ADEL EBRAHIMPOUR؛ alireza manafi rasi؛ bahamin attar؛ ahmadreza mirblok
چکیده
مقدمه: فیوژن (پیوند) ستون فقرات یک روش جراحی برای درمان بیماریهای دژنراتیو ستون فقرات است. ما اثر پیوند استخوان آغشته به اسید زولدرونیک (ZA) را در فیوژن ستون فقرات مطالعه کردیم.مواد و روشها: 60 بیمار مبتلا به بیماری دژنراتیو که در لیست جراحی فیوژن ستون فقرات قرار گرفته بودند به طور تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند، گروهی که گرافت استخوانی ...
بیشتر
مقدمه: فیوژن (پیوند) ستون فقرات یک روش جراحی برای درمان بیماریهای دژنراتیو ستون فقرات است. ما اثر پیوند استخوان آغشته به اسید زولدرونیک (ZA) را در فیوژن ستون فقرات مطالعه کردیم.مواد و روشها: 60 بیمار مبتلا به بیماری دژنراتیو که در لیست جراحی فیوژن ستون فقرات قرار گرفته بودند به طور تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند، گروهی که گرافت استخوانی موضعی و گروهی که گرافت استخوان موضعی آغشته به اسید زولدرونیک را دریافت میکنند. این بیماران با استفاده از مقیاس آنالوگ بصری (VAS)، پرسشنامه اوسوستری ناتوانی عملکردی کمر و رادیوگرافی تشکیل پل استخوان در طول 12 ماه مورد مطالعه قرار گرفتند.نتایج: این مطالعه با 57 بیمار انجام شد: 27 بیمار در «گروه کنترل» و 30 بیمار در «گروه مورد مطالعه» قرار گرفتند. بعد از گذشت 12 ماه، نمره VAS در گروه مورد مطالعه به طور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود (p value: 0.00). در مورد نمره پرسشنامه ناتوانی عملکردی کمر (ODI)، میانگین این نمره در «گروه مورد مطالعه» نسبت به «گروه کنترل» به طور معنیداری کاهش یافته بود (p value = 0.006). نمرات رادیوگرافی پل استخوانی A یا B در 12 ماه بعد از عمل در گروهی که اسید زولدرونیک دریافت کرده بودند غالباً از گروه کنترل بیشتر بود (p value=0.00).نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که افزودن اسید زولدرونیک به گرافت استخوان در فیوژن ستون فقرات افراد مسن، میزان فیوژن را افزایش میدهد و با نتیجه بالینی و عملکردی بهتری همراه است.
محمدعلی محسنی؛ علیرضا صادق پور؛ صنم محسنی
چکیده
پیشزمینه: پروگزیمال فمور دارای یک آناتومی پیچیده است. شکستگیهای پروگزیمال فمور طیف وسیعی را در برمیگیرد و با موربیدیتی و مورتالیتی فراوانی همراه است. این شکستگیها جزء شایعترین شکستگیهای اندام تحتانی است و در افراد جوان و مسن میتواند رخ دهد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط سن و جنس این بیماران با انواع شکستگیهای ...
بیشتر
پیشزمینه: پروگزیمال فمور دارای یک آناتومی پیچیده است. شکستگیهای پروگزیمال فمور طیف وسیعی را در برمیگیرد و با موربیدیتی و مورتالیتی فراوانی همراه است. این شکستگیها جزء شایعترین شکستگیهای اندام تحتانی است و در افراد جوان و مسن میتواند رخ دهد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط سن و جنس این بیماران با انواع شکستگیهای پروگزیمال فمور در محلهای مختلف آناتومیک است.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی گذشتهنگر، ۵۰۰۰ مورد شکستگی پروگزیمال فمور (۳۹.۵ % مرد، ۵/۶۰% زن) در طی ۵ سال در یک مرکز آموزشی در تبریز مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات جمعیتشناسی بیماران، علت تروما و نوع شکستگی از پروندههای بیماران استخراج، طبقهبندی و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران ۱۲.۳±۷۳.۲ سال (۱۰۰-۳۲ سال) بود. شکستگیهای اینترتروکانتریک در زنان نسبت به مردان بیشتر (۷۰% در مقابل ۶۰%)، و شکستگیهای ساب تروکانتریک و گردن فمور در مردان بیشتر رخ داده بود (۳۱% در مقابل ۲۷%). در سن بالای ۶۵ سال، ۹۱% شکستگیها اینترتروکانتریک، و در زیر ۶۵ سال فراوانی شکستگیهای ساب تروکانتریک و گردن فمور بیشتر بود.
نتیجهگیری: بروز شکستگیهای اینترتروکانتریک، در افراد مسن و بالای ۶۵ سال بیشتر است. زنان بیشتر در معرض خطر شکستگی پروگزیمال فمور قرار دارند. شکستگی های ساب تروکانتریک و گردن فمور اغلب در افراد جوان رخ می دهد.