علیرضا سعید؛ افشین احمدزاده حشمتی؛ امیررضا صادقی فر؛ علی اکاتی
چکیده
پیشزمینه: شکستگی تیبیا و تنه فمور بسیار شایع میباشند و درمان استاندارد آنها استفاده از میله داخل کانالی است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین بهترین روش تخمین طول میله داخل کانالی قبل از عمل جراحی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۸۲ بیمار با شکستگی تیبیا و ۲۵ بیمار با شکستگی تنه فمور در یک مرکز درمانی کرمان، از نظر طول ...
بیشتر
پیشزمینه: شکستگی تیبیا و تنه فمور بسیار شایع میباشند و درمان استاندارد آنها استفاده از میله داخل کانالی است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین بهترین روش تخمین طول میله داخل کانالی قبل از عمل جراحی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۸۲ بیمار با شکستگی تیبیا و ۲۵ بیمار با شکستگی تنه فمور در یک مرکز درمانی کرمان، از نظر طول میله داخل کانال تخمین زده شده قبل از عمل، با اندازه میله استفاده شده در حین عمل، مقایسه شدند. ابتدا روش اندازهگیری بر روی افراد سالم تعیین شد. برای فمور از روشهای گریتر تروکانتر، پاتلا، گریتر تروکانتر، اپیکندیل لترال و الکرانون و نوک انگشت پنجم؛ و برای تیبیا از روشهای مدیال مالئول، توبرازیته، پرتونگاری ساق سالم و الکرانون و متاکارپ پنجم استفاده گردید. دادهها با روشهای آماری تحلیل شدند.
یافتهها: تقریبا در تمام روشها پایایی درون و بین مشاهدهگران "خوب" بود. در شکستگیهای فمور، بهترین ICC (۰/۸۷۹) و پایینترین SEM (۰/۷۷۷) در روش گریتر پاتلا؛ و در شکستگیهای تیبیا بهترین ICC (۰/۸۶۰) و پایینترین SEM(۰/۶۰۲) در روش مالئول توبرکل مشاهده شد. در مورد فمور، در روش گریترپاتلا ۶۴% موارد، در الکرانون انگشت پنجم ۹۳% و در روش گریتر اپیکندیل در تمامی موارد؛ و در مورد تیبیا، در روش مالئول مدیال ۴۰/۹% موارد، در الکرانون متاکارپ ۳۷/۳% ، و در روش پرتونگاری در ۶۵/۰۶% موارد اندازه تخمین زده شده میله بزرگتر از اندازه استفاده شده بود.
نتیجهگیری: بهترین تخمین از اندازه میله داخل کانالی در شکستگی فمور با روش گریتر تروکانتر تا پاتلا و در مورد تیبیا با روش مالئول مدیال توبرازیته به دست آمد. لیکن هیچ یک از روشهای امتحان شده، کاملا مناسب نبودند.
علیرضا سعید؛ محمدرضا بانشی؛ افسین حشمتی؛ امیررضا صادقی فر؛ سامان غیاثی؛ علی اکاتی
چکیده
پیشزمینه: در زمینه تأثیر وجود یا عدم وجود تاندون پالماریس لانگوس بر قدرت چنگش و نیشگون، بررسیهایی انجام شده و تأثیر وجود فلکسور سطحی پنجم دست بر قدرت چنگش نیز مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر وجود یا عدم وجود همزمان و همچنین حالتهای مختلف کالبدشناسی پالماریس لانگوس و تاندون فلکسور پنجم بر قدرت چنگش و ...
بیشتر
پیشزمینه: در زمینه تأثیر وجود یا عدم وجود تاندون پالماریس لانگوس بر قدرت چنگش و نیشگون، بررسیهایی انجام شده و تأثیر وجود فلکسور سطحی پنجم دست بر قدرت چنگش نیز مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر وجود یا عدم وجود همزمان و همچنین حالتهای مختلف کالبدشناسی پالماریس لانگوس و تاندون فلکسور پنجم بر قدرت چنگش و نیشگون بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی، ۵۲۳ داوطلب و به عبارت دیگر ۱۰۴۶ دست بررسی شد. هر دست، از نظر وجود یا عدم وجود تاندونهای پالماریس لانگوس و فلکسور سطحی پنجم و احتمال وابستگی تاندونهای فلکسور سطحی چهارم و پنجم معاینه گردید. سپس قدرت چنگش و نیشگون با دستگاه دینامومتر جامر اندازهگیری شدند.
یافتهها: وجود یا عدم وجود پالماریس لانگوس برروی قدرت چنگش، و وجود یا عدم وجود فلکسور سطحی بر قدرت چنگش و نیشگون تاثیر نداشتند. تاثیر وجود تاندون پالماریس لانگوس بر قدرت نیشگون، از نظر آماری معنیدار بود (۲۵/۳۸ پوند در دستهای دارای تاندون در مقابل ۲۴/۴۳ پوند در دستهای بدون تاندون) (p < /em>=۰/۰۳). قدرت چنگش و نیشگون در مردان بیش از زنان (۰/۰۰۰۱>p < /em>)، و در سمت راست بیشتر از سمت چپ بود (۰/۰۱۳=p < /span>) .
نتیجهگیری: به نظر میرسد نداشتن تاندون پالماریس لانگوس احتمالاً باعث کاهش قدرت نیشگون دست میشود، در حالی که داشتن یا نداشتن تاندون پالماریس بر قدرت چنگش و داشتن یا نداشتن فلکسور پنجم بر قدرت چنگش و نیشگون تأثیر ندارند.
افشین حشمتی؛ امیر رضا صادقی فر؛ علیرضا سعید؛ عالیا آیت الهی موسوی؛ علیرضا استوار؛ فاطمه عرب نژاد
چکیده
پیشزمینه: هدف از انجام این مطالعه، مقایسه دو روش پلیت گذاری و میله گذاری داخل کانالیدر درمان شکستگی ها بسته بدون خردشدگی تیبیا بافیبولای سالم بود.مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، از تعداد ۱۴۷۰ شکستگی تنه ساق که طی دو سال به مرکز درمانی کرمان مراجعه نمودند، ۱۱۴ مورد با شکستگی ایزوله تیبیا وارد بررسی شدند که به دو گروه ...
بیشتر
پیشزمینه: هدف از انجام این مطالعه، مقایسه دو روش پلیت گذاری و میله گذاری داخل کانالیدر درمان شکستگی ها بسته بدون خردشدگی تیبیا بافیبولای سالم بود.مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، از تعداد ۱۴۷۰ شکستگی تنه ساق که طی دو سال به مرکز درمانی کرمان مراجعه نمودند، ۱۱۴ مورد با شکستگی ایزوله تیبیا وارد بررسی شدند که به دو گروه پلیت و میله داخل کانالی تقسیم و تحت عمل جراحی قرار گرفتند. ۶۹ بیمار برای حداقل یک سال پیگیری شدند.یافتهها: یک مورد جوش نخوردگی و یک مورد عفونت سطحی در بیماران گروه میله داخل کانالی اتفاق افتاد. یکی از بیماران گروه میله داخل کانالی دچار عفونت عمقی در محل پیچها شد (p < /em>>=۰/۰۵). بیماران هر دو گروه طی حدود ۴ ماه به جوشخوردگی کامل رسیدند، ولی گروه میله داخل کانالی به دفعات بیشتری برای رسیدن به جوشخوردگی تحت عمل قرار گرفتند (۴ مورد دینامیزاسیون، ۱۲/۱% گروه میله داخل کانالی) (p < /em>>=۰/۰۵). از نظر نیاز به خارج کردن وسیله، بین دو گروه تفاوت آماری معنیدار نبود (p < /em>>=۰/۰۵). از نظر شکایت از اندام و تعداد افراد با درد زانو، بین دو گروه تفاوت آماری معنیدار وجود داشت (p < ۰/۰۰۱).نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو روش مورد مطالعه برای شکستگی ها بسته تیبیای ایزوله بدون خردشدگی مناسب هستند ولی در بیمارانی که از میله داخل کانالی استفاده می شود، احتمالا نیاز به اعمال جراحی بعدی برای حصول جوش خوردگی بیشتر است و احتمالا شکایت بعدی از اندام بیشتر خواهد بود.≤
مجید اسدی شکاری؛ علیرضا سعید؛ محمد مهدی مولایی؛ جلیل آبشناس؛ امید قلیپور بشیری؛ عالیا آیت اللهی موسوی
چکیده
پیشزمینه: روش استاندارد ترمیم یک عصب محیطی، ترمیم با بخیههای اپینورال و با بخیههای مجزا میباشد. در این مقاله روشی توضیح داده شد که با کمک آن عصب با بخیههای پیوسته ترمیم میشود و هدف مقایسه این روش با روش استاندارد بخیههای مجزا بود.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۲۵ سگ مورد مطالعه قرار گرفتند. عصب سیاتیک سگها تحت ...
بیشتر
پیشزمینه: روش استاندارد ترمیم یک عصب محیطی، ترمیم با بخیههای اپینورال و با بخیههای مجزا میباشد. در این مقاله روشی توضیح داده شد که با کمک آن عصب با بخیههای پیوسته ترمیم میشود و هدف مقایسه این روش با روش استاندارد بخیههای مجزا بود.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۲۵ سگ مورد مطالعه قرار گرفتند. عصب سیاتیک سگها تحت بیهوشی عمومی با چاقوی جراحی شماره ۲۵ بهصورت کاملاً تیز بریده شد. سگها بهصورت تصادفی در یکی از سه گروه شاهد (۵ سگ)، ترمیم عصب سیاتیک بهصورت بخیههای مجزا (۱۰ سگ) و ترمیم عصب با بخیههای پیوسته (۱۰ سگ) قرار گرفتند. در گروه شاهد عصب بدون دوخته شدن رها شد. پس از ۶ هفته سگها کشته و عصب با میکروسکوپ نوری و الکترونی بررسی شد. میزان نخ مصرفی، زمان ترمیم عصب، قطر میلین و قطر آکسون مورد بررسی قرار گرفت. در نمای فراساختاری شواهد دژنراسیون و رژنراسیون جستوجو شدند.
یافتهها: زمان ترمیم و میزان نخ مصرفی با تفاوت معنیدار آماری در گروه ترمیم پیوسته، کمتر بودند (۰.۰۰۱=p). از نظر یافتههای میکرسکوپ نوری تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد و شواهد رژنراسیون در میکرسکوپ الکترونی فقط در گروه ترمیم پیوسته مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نتیجه روش شرح داده شده در مقاله حاضر، مشابه روش استاندارد است. اگرچه این روش بدون شک معایبی دارد ولی میتواند در موارد زیادی جایگزین روش استاندارد ترمیم عصب شود.
شهین نارویی؛ امیررضا صادقی فر؛ عالیا آیت اللهی موسوی؛ علیرضا سعید
چکیده
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم ...
بیشتر
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم کانال مچی ایدیوپاتیک (گروه مطالعه) و ۸۰ دست سالم (گروه شاهد) در یک مرکز درمانی کرمان مقایسه شدند. سطح مقطع عصب با سونوگرافی مدیان تعیین و تستهای الکترودیاگنوستیک و نمره «داش» (DASH) در گروه مطالعه قبل از عمل و 6 ماه پس از عمل انجام شد. در گروه شاهد نیز مقطع عصب با سونوگرافی تعیین گردید. ارتباط یافتههای سونوگرافی با تستهای الکترودیاگنوز و نمره «داش» در بیماران بررسی و با گروه شاهد مقایسه شدند. یافتهها: بین اندازه عصب مدیان در سونوگرافی در دو گروه (۰۰۰۱/۰=p)؛ و بین نمره «داش» در گروه بیمار قبل از جراحی و آخرین پیگیری (۰۰۱/۰=p) تفاوت معنیدار وجود داشت. سونوگرافی در تشخیص سندروم کانال مچی ۹۵% حساسیت داشت و ۹۳% اختصاصی بود. بین یافتههای سونوگرافی و شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوستیک همبستگی ضعیف وجود داشت (۰۱/۰=p و ۳۸/۰=r). بین سطح مقطع عصب و یا شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوز با نمره «داش» قبل و بعد از عمل ارتباط معنیدار مشاهده نشد (۰۵/۰≤p ). نتیجهگیری: سونوگرافی وسیله تشخیصی مناسب در سندروم کانال مچی میباشد، ولی بین میزان سطح مقطع عصب و یافتههای الکترودیاگنوز با نمره عملکرد رابطه وجود ندارد. در این مورد که آیا سونوگرافی میتواند جایگزین مطالعات الکترودیاگنوز باشد، تحقیقات بیشتری لازم است.
علیرضا سعید؛ فاطمه عرب نژاد؛ عالیا آیتاللهی موسوی
چکیده
تورنیکه وسیلهای است که به کمک آن جلوی ورود و خروج خون به اندام گرفته میشود. استفاده از آن در اعمال جراحی به سال ۲۰۰ قبل از میلاد، یعنی امپراطوری رومیها برمیگردد. این روش در آن زمان مخصوصاً در قطع اندام مورد توجه قرار گرفته بود. انواع تورنیکه در طول تاریخ مورد استفاده جراحان قرار گرفتهاند و مرتباً تغییراتی در طراحی آن داده شده ...
بیشتر
تورنیکه وسیلهای است که به کمک آن جلوی ورود و خروج خون به اندام گرفته میشود. استفاده از آن در اعمال جراحی به سال ۲۰۰ قبل از میلاد، یعنی امپراطوری رومیها برمیگردد. این روش در آن زمان مخصوصاً در قطع اندام مورد توجه قرار گرفته بود. انواع تورنیکه در طول تاریخ مورد استفاده جراحان قرار گرفتهاند و مرتباً تغییراتی در طراحی آن داده شده است. حتی اگر امروزه استفاده از تورنیکه در جراحیهای ارتوپدی، عروق و پلاستیک متداول نباشد، میتوان آن را امری بسیار شایع دانست و این امر کمک بسیار زیادی به جراحان کرده است . تورنیکه بدون عوارض و خطر نیست و جراح بایستی از این عوارض و روش استفاده از آن آگاهی کامل داشته باشد. در این مقاله به تورنیکه بادی، موارد استفاده و عوارض آن پرداخته شد.