انجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Patellar Height and Upper Tibial Inclination in Open -Wedge Valgus High Tibial Osteotomy (Comparison between Retrotubercle and Upper Tibial Osteotomies)مقایسه استئوتومی والگوس با گوه باز پشت توبرکل و بالای توبرکل تیبیا در بیماران مبتلا به بدشکلی واروس زانو10321112117010.22034/ijos.2020.121170FAسهراب کیهانیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیعلی اکبر اسماعیلی جاهدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمدرضا عباسیاندانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیسید مرتضی کاظمیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیعلی اکبر اسماعیلی جاهدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیحمیدرضا سید حسین زادهدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیعامر صادقیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیJournal Article20201226Background: Medial opening-wedge valgus high tibial osteotomy has gained popularity. However, the reported complication rate is high. The technique has been modified to remedy the problems of patellar descent and alteration in angle of the inclination of the tibial plateau and delayed :::union:::. Our aim is to compare the modified retrotubercle opening-wedge osteotomy with the conventional technique.Methods: In a clinical trial study, 72 consecutive patients with varus knees who were candidates for high tibial valgus osteotomy were, randomly treated with either conventional medial opening-wedge upper tibial osteotomies (34 patients) or retrotubercle opening-wedge osteotomies (38 patients) from Feb 2006 to Feb 2008. These matched cases were evaluated for patellar height and upper tibial slope as well as tibial inclination measurements. The intra and inter-observer reliability of the radiographic measures were also assessed before surgery and in a mean follow up of 13 months (10-21 months).Results: In retrotubercle open-wedge osteotomies no surgical change in patellar length or any patellar infra was seen. The tibial plateau inclination also showed no significant change from the pre-operative values. On the other hand, the conventional medial open-wedge technique showed significant reduction in patellar height as well as increase in tibial plateau inclination as compared to pre-operative values.Conclusion: In high tibial valgus osteotomies for genu varum retrotubercle medial open-wedge osteotomy negates the ill-effect of conventional open-wedge osteotomy in producing patella infra or increased tibial plateau slope or change in Q-angle of quadriceps mechanism.پیشزمینه: با وجود آنکه روشهای جراحی رایج برای درمان ژنوواروم و برقراری آناتومی صحیح در زانوی مبتلا میتوانند اهداف درمانی را تأمین سازند ولی عوارض آن قابل توجه بوده و در بلندمدت مشکلات جدیدی را ایجاد می کنند. از جمله روشهای جراحی جدید برای درمان اختلال واروس در مفصل زانو، جراحی استئوتومی گوه باز پشت توبرکل استخوان تی بیا (Retrotubercle Medial Opening Wedge High Tibial Osteotomy) است و هدف از انجام این مطالعه مقایسه نتایج دو روش جراحی ROWHTO و استئوتومی با گوه باز (Medial Opening Wedge Osteotomy) بود.مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار، ۷۲ بیمار مبتلا به اختلال واروس زانو که کاندید اصلاح ناهنجاری بودند و طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ به یک مرکز درمانی تهران مراجعه نمودند، به طور تصادفی در دو گروه جراحی RPWHTO (گروه مورد: ۳۴ نفر) و گروه جراحی MOWO (گروه شاهد: ۳۸ نفر) قرار گرفتند. بیماران دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند. موقعیت کشکک نسبت به توبرکل تیبیا و شیب بالای تیبیا قبل و بعد از جراحی در دو گروه مقایسه شدند. پایایی معیارهای اندازهگیری در یک مشاهدهگر و مشاهدهگران مختلف بررسی شد. میانگین زمان پیگیری ۱۳ ماه (۲۱-۱۰ ماه) بود.یافتهها: در گروه مورد، طول تاندون کشکک بعد از عمل جراحی تفاوت معنی داری نسبت به قبل از عمل نداشت (۰/۰۵) در حالی که در گروه شاهد کاهش معنیداری دیده شد (۰/۰۵>p < /em>). شیب سطح مفصلی تیبیا بعد از عمل در گروه شاهد نسبت به قبل از عمل تفاوت معنیداری نشان داد در حالی که در گروه مورد این تفاوت معنیداری نبود. پایایی معیارهای اندازهگیری یک مشاهدهگر و مشاهدهگران از دقت خوبی برخوردار بود.نتیجهگیری: در یک زانوی مبتلا به ژنوواروم که فقط اصلاح در پلان کرونال بدون سایر عوارض اعم از پایین کشیده شدن کشکک و تغییر در زاویه و شیب بالای تیبیا مدنظر است، استئوتومی گوه باز در پشت توبرکل روش مناسبتری میباشد.https://www.ijos.ir/article_121170_b885d32000f34b5490183ccabde842e7.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Arthroscopic Confirmation of Clinical and MRI Evaluation for Meniscus and Cruciate Ligament Injuries of Kneeبررسی صحت معاینه فیزیکی در مقایسه با امآرآی در تشخیص آسیبهای رباطی داخل زانو با آرتروسکوپی18018512117110.22034/ijos.2020.121171FAامیر محمد نوالیدانشگاه علوم پزشکی تبریزمحمدعلی محسنیدانشگاه علوم پزشکی تبریزمیربهرام صفریدانشگاه علوم پزشکی تبریزآیسان نوزاددانشگاه علوم پزشکی تبریزJournal Article20201226Background: Magnetic Resonance Imaging (MRI) of the knee joint has often been regarded as the noninvasive alternative to diagnostic arthroscopy. New technology, however, masks the importance of history and physical examination. This study aims at evaluating the accuracy of physical examination and MRI scanning in diagnosis of knee injury, including meniscal tears and cruciate ligaments ruptures.Methods: In a cross-sectional, analytic-descriptive study, 120 patients (108 males, 12 females) with knee injury who were candidates for arthroscopy were recruited in a Hospital in Tabriz during a one-year period. Prior history of arthroscopy or knee surgery was considered as exclusion criteria. A complete history and physical examination was performed and diagnosis was documented before looking at the MRI results. The final arthroscopic diagnosis was then compared with clinical and MRI studies.Results: 120 knee injury cases with a mean age of 29 (16-54) years were enrolled. Accuracy, sensitivity and specificity of clinical examination was respectively 85, 94.8 and 75.8 percent for medial meniscus, 85, 70.8 and 88.5 percent for lateral meniscus, 95.8, 98.6 and 91.7 percent for anterior cruciate ligament and 100 percent for posterior cruciate injuries. Accuracy, sensitivity and specificity of MRI were respectively 77.5, 84.2 and 71.4 percent for medial meniscal. 85.8, 56.5 and 92.8 percent for lateral meniscal, 92.5, 98.6 and 83.3 percent for anterior cruciate, and 100 percent for posterior cruciate injuries. Overall, in isolated injuries, the accuracy of clinical examination was relatively better than MRI in complex injuries, while MRI had higher accuracy in complex intra-articular injuries.Conclusion: According to our results, both physical examination and MRI scanning are very sensitive and accurate in diagnosis of knee injuries, with a slight preference of physical examination. MRI should be reserved for doubtful or complex injuries.پیشزمینه: تصویربرداری با کمک تشدید مغناطیسی (MRI) از زانو معمولا بهعنوان جایگزین غیرتهاجمی آرتروسکوپی تشخیصی درنظر گرفته می شود. از نظر بالینی، امآرآی جهت تایید تشخیص آسیب منیسک یا رباط پیش از بررسی آرتروسکوپیک و جراحی بکار میرود. از سوی دیگر، این فنآوری گاهی از اهمیت اخذ شرح حال و معاینه بالینی میکاهد. هدف از این مطالعه بررسی دقت معاینه بالینی و امآرآی در تشخیص آسیب زانو شامل پارگیهای منیسک و رباطهای متقاطع است. مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفیـ تحلیلی، ۱۲۰ بیمار (۱۰۸ مرد و ۱۲ زن) دچار آسیب زانو که سابقه قبلی آرتروسکوپی نداشتند و کاندید آرتروسکوپی بودند، در مدت یک سال در یک مرکز درمانی تبریز بررسی شدند. ابتدا برای تشخیص اولیه، معاینه دقیق و کامل زانوی مبتلا انجام شد. نتایج آرتروسکوپی زانو بهعنوان تشخیص نهایی درنظر گرفته شد و بر این اساس نتایج معاینه فیزیکی و امآرآی مورد قضاوت قرار گرفت.یافتهها: میانگین سنی بیماران ۲۹ سال (۵۴-۱۶سال) بود. دقت، حساسیت و ویژگی معاینه فیزیکی در مورد آسیب منیسک داخلی بهترتیب ۸۵، ۹۴/۸ و ۷۵/۸درصد؛ برای آسیب منیسک خارجی به ترتیب ۸۵، ۷۰/۸ و ۸۸/۵ درصد؛ در مورد آسیب رباط متقاطع جلویی بهترتیب ۹۵/۸، ۹۸/۶ و ۹۱/۷ درصد؛ و در مورد رباط متقاطع پشتی در هر سه مورد ۱۰۰ درصد بود. دقت، حساسیت و ویژگی امآرآی برای آسیب منیسک داخلی بهترتیب ۷۷/۵، ۸۴/۲ و ۷۱/۴ درصد؛ آسیب منیسک خارجی به ترتیب ۸۵/۸، ۵۶/۵ و ۹۲/۸ درصد؛ آسیب رباط متقاطع جلویی بهترتیب ۹۲/۵، ۹۸/۶ و ۸۳/۳ درصد؛ و برای رباط متقاطع پشتی در هر سه مورد ۱۰۰ درصد بود. در مجموع، در آسیبهای منفرد، دقت معاینه فیزیکی نسبتا بیشتر از آسیبهای پیچیده و نتایج امآرآی در این مورد برعکس بود.نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، هر دو روش معاینه فیزیکی و امآرآی در تشخیص آسیبهای زانو بسیار حساس و دقیق میباشد ولی معاینه فیزیکی کمی برتری دارد. امآرآی بایستی در موارد مشکوک یا آسیبهای پیچیده مورد استفاده قرار گیرد.https://www.ijos.ir/article_121171_f31f4c1fe83b8b9c758912a23a3a6eaa.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Disc Arthroplasty in Degenerative Disc Disease (Two-Year Follow-up)آرتروپلاستی دیسک مهرهای در درمان بیماریهای دژنراتیو دیسک (پیگیری دو ساله)18619012117210.22034/ijos.2020.121172FAسید محمد جلیل ابریشمدانشگاه علوم پزشکی یزد0000-0002-9742-1762سعید کارگردانشگاه علوم پزشکی یزدمحمد حسین اخوان کرباسیدانشگاه علوم پزشکی یزدجلیل زارع مهرجردیدانشگاه علوم پزشکی یزدمحمدرضا حاجی اسماعیلیدانشگاه علوم پزشکی یزدعاطفه زارع مهرجردیدانشگاه علوم پزشکی یزدJournal Article20201226Background: Mechanical articulated devices can replace the intervertebral disc in patients with chronic back degenerated pain. We would like to report our short-term experience with a disc prosthesis in a small group of L5-S1 disc degeneration.Methods: In a cohort study, 21 consecutive patients (17 males, 4 females) with degenerative L5-S1 disc disease with over 6 months history of disabling back symptoms non-responsive to conservative treatment were treated by disc prosthesis. The mean age was 36±5.7 years (22-48 years) at surgery and the average follow-up was 11 months (13-24 months). The cases were evaluated by visual analogue scale (VAS) for pain, Oswestry disability index (ODI) for disability, and also for personal satisfaction at 3, 6, 12 and 24 months post surgery.Results: Early improvement with pain control and return to function were seen in all patients (p < /em>پیشزمینه: وسایل مکانیکی مفصلدار (mechanical articulated device) بهخصوص در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از دژنراتیو دیسک بینمهرهای، میتوانند جایگزین دیسک بین مهرهای شوند و به دلیل حفظ حرکت در مهره و در نتیجه جلوگیری از تخریب مفاصل مجاور، بهعنوان جایگزینی برای فیوژن مطرح شده است. در این تحقیق نتایج درمان آرتروپلاستی دیسک در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بررسی شد.مواد و روشها: در یک مطالعه همگروهی (کوهورت) آیندهنگر، ۲۱ بیمار (۱۷ مرد و ۴ زن) مبتلا به بیماری دژنراتیو بین مهرهای که از اردبیهشت ۱۳۸۶ تاکنون در دو مرکز درمانی یزد تحت درمان قرار گرفته بودند، بررسی شدند. بیمارانی که درد ناتوان کننده بالای ۶ ماه داشتند و به درمانهای محافظهکارانه جواب نداده بودند، تحت عمل دیسک آرتروپلاستی دیسک بین مهرهای قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران ۵/۷±۳۶ (۴۸-۲۲) سال و میانگین زمان پیگیری ۱۱ ماه (۲۴-۱۳ ماه) بود. میزان درد با «مقیاس دیداری درد»، از کارافتادگی براساس معیار ناتوانی «اُسوِستری» (Oswestry Disability Index) و رضایت بیماران در ۳ ، ۶ ، ۱۲ و ۲۴ ماه بعد از عمل ارزیابی شدند.یافتهها: کاهش میزان درد و از کارافتادگی بیماران در فاصله کوتاه بعد از عمل و در فواصل بعدی از نظر آماری معنیدار (۰/۰۵>p < /em>). هشتاد و شش درصد بیماران (۱۸ بیمار) از نتیجه عمل راضی و میزان مصرف مسکن در آنان ۸۱% کاهش داشت. عوارض عمل در این مطالعه در حد صفر بود.نتیجهگیری: کارگذاری دیسک بین مهرهای یک انتخاب درمانی قابل قبول در موارد خاص است. حفظ حرکت مهرهها و عدم ایجاد فشار اضافی روی مهرههای جانبی بهعلت فیوژن از محاسن دیسک آرتروپلاستی است که در بررسی کوتاه مدت عارضه چندانی ندارد. توصیه میشود در مطالعات بعدی عوارض طولانی مدت این عمل بررسی گردد.https://www.ijos.ir/article_121172_6d8466a183c76bd1601e3deec7675748.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Distribution of Hand Injuries from a Referral Teaching Hospitalپراکندگی و تنوع آسیبهای دست در بیماران یک مرکز ارجاع آموزشی درمانی19119612117310.22034/ijos.2020.121173FAمحمد جواد فاطمیدانشگاه علوم پزشکی ایرانحمید علمی راددانشگاه علوم پزشکی ایرانفاطمه رجبیدانشگاه علوم پزشکی ایرانJournal Article20201226Background: Hand injury is the most frequent body injury, requiring long duration of treatment with great cost to any community. The aim of this study is to review the epidemiology of such an organ in a teaching unit in Tehran, Iran.Methods: Between a period of one year, 2042 patients were treated for hand injuries in a referral center for hand injuries in Tehran. Age, sex, cause and place of injury, mechanism and type of trauma, traumatized structures, duration of admission, type of treatment and type of insurance were evaluated.Results: 2042 patients (89.3% male, 10.7% female) referred to this hospital with hand injury. The average age was 26.8±11.9 years. The predominant group was industrial workers (65.6%). Men were mostly injured by mechanical instruments and women by glass cuts. Children were more commonly injured by door closing on their fingers or cut by glass. Bony fractures were seen in 34.7% of the cases. Tendon and nerve were the most common structures injured. The majority of injuries were sharp lacerations. The mean hospital stay was 1.33 days (1-49 days). 58.36% of the cases have insurance coverage admission.Conclusion: hand injuries are seen more commonly in men, in particular industrial workers. Tendon and nerve injuries are most common afflicted and one third of cases have bony injuries.۱۱/۹پیشزمینه: آسیبهای دست شایعترین صدمه بدن هستند و مستلزم درمان درازمدت با هزینه بالا میباشند. هدف از این مطالعه بررسی همهگیرشناسی بیماران مبتلا به آسیبهای دست در یک مرکز آموزشی و درمانی تهران بود.مواد و روشها: تمام بیمارانی که در طول یک سال بهعلت آسیب دست به اورژانس مراجعه نموده بودند، وارد مطالعه شدند. بیماران از نظر سن، جنس، علت و محل آسیب، مکانیسم و نوع تروما، خصوصیاتی نظیر سن، جنس، علت و محل آسیبدیدگی، مکانیسم و نوع آسیب، زمان پذیرش، فاصله ایجاد آسیب تا مراجع، نوع درمان و نوع بیمه بررسی شدند.یافتهها: ۲۰۴۲ بیمار (۸۹/۳% مرد و ۱۰/۷% زن) با آسیبهای دست به بیمارستان مراجعه نمودند. میانگین سنی بیماران ۱۱/۹±۲۶/۸ سال بود. بیشتر افراد در گروه شغلی کارگران قرار داشتند (۶۵/۶%). در مردان آسیب صنعتی و در زنان صدمه ناشی از بریدگی با شیشه شایعترین عامل صدمه دست بود. بیشترین آسیبدیدگی کودکان ناشی از بسته شدن درب روی انگشتان یا بریدگی با شیشه بود. شکستگی استخوانی در ۳۴/۷% بیماران مشاهده شد. آسیب تاندونی و بهدنبال آن عصب شایعترین عناصر آسیبدیده بود. بیشتر آسیبها، پارگی عمیق بود. میانگین مدت بستری ۱/۳۳ روز (۴۹-۱ روز) بود. ۵۸/۳۶% بیماران تحت پوشش بیمه بودند.نتیجهگیری: صدمه دست در مردان، بخصوص کارگران صنعتی، شایعتر است. ضایعات تاندونی و اعصاب بیشترین عناصر آسیبدیده بودند و شکستگیها یک سوم آسیبها را تشکیل دادند.https://www.ijos.ir/article_121173_87edead25d3e628c9d0fba4e48be19a2.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Hybrid Ilizarov External Fixator for Distal Radius Fracturesاستفاده از ثابتکننده خارجی هیبرید الیزاروف در شکستگی دیستال رادیوس19720212117410.22034/ijos.2020.121174FAمحمد دهقانیدانشگاه علوم پزشکی اصفهانJournal Article20201226Background: Fractures of distal radius are common injuries. Unstable distal radius fractures present a challenge to the treating orthopaedic surgeon. One of the therapeutic methods is Ilizarov hybrid external fixator. In this study short-term result of this method in a small group is reported.Methods: 18 consecutive patients with unstable fracture of distal radius were treated with non-bridging hybrid Ilizarov external fixator for 7 weeks. Clinical and radiological evaluation was performed at one and 7 days, and at 6 weeks and 6 months after surgery.Results: All fractures united but anatomic reduction was achieved in only 16 cases (90%). The achieved range of motion was: 80% flexion, 85% extension and 90% supination and pronation. Compared to the normal side, no extensor tendon injury and tendonitis of pin loosening occurred. Only 5 mild pin track infection was observed that resolved by findings of oral antibiotic therapy.Conclusion: The technique of hybrid non bridging external fixator is safe and reliable option method for unstable intra and extra-articular distal radius fractures. It permits free wrist motion during treatment preventing joint stiffness.پیشزمینه: شکستگی دیستال رادیوس بسیار شایع است.در مورد درمان شکستگیهای ناپایدار هنوز در بین جراحان ارتوپد بحث و جدل وجود دارد و اتفاق نظر دیده نمیشود. استفاده از تثبیت خارجی هیبرید (non-bridging hybrid fixation)، یکی از روشهای درمانی است که در این مطالعه نتایج آن مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی، در ۱۸ بیمار که با شکستگی ناپایدار دیستال رادیوس بین سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۳ به یک مرکز درمانی اصفهان مراجعه کردند، از ثابت کننده خارجی هیبرید الیزاروف به مدت ۷ هفته استفاده شد. در محل شکستگی، ۵-۳ پین ظریف به یک نیم حلقه الیزاروف و در پروگزیمال به شانز پین متصل شده بود. پیگیری بیماران در روز اول، یک هفته، ۷ هفته و ۶ ماه بعد از جراحی انجام شد.یافتهها: در تمام موارد جوشخوردگی مشاهده شد ولی در ۹۰% بیماران (۱۶ مورد) جااندازی آناتومیک بهدست آمد. دامنه حرکتی ۸۰% خمشدن مچ دست، ۸۵% بازشدن و ۹۰% سوپیناسیون و پروناسیون نسبت به سمت سالم گزارش شد. هیچ مورد آسیب تاندون اکستانسور، التهاب تاندون و شلشدن پین ملاحظه نشد. در ۵ مورد عفونت سطحی اطراف پین دیده شد که با تجویز آنتیبیوتیک خوراکی به مدت ۳ روز برطرف گردید.نتیجهگیری: بهنظر میرسد این روش در شکستگیهای داخل مفصلی دیستال رادیوس روش بیخطر و مطمئن است که همزمان با تثبیت استخوان اجازه حرکت مفصل را میدهد و مانع خشکی مفصل میگردد.https://www.ijos.ir/article_121174_e66aa5ab9bb89bb02fd1a9ba812b4e0e.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Treatment Outcome of Posterior Dislocation of Hip Associated with Acetabular Fracture (A Comparative Study between Surgical and Nonsurgical Treatment)نتایج درمان دررفتگی پشتی مفصل ران همراه با شکستگی دیواره پشتی استابولوم (مقایسه روش جراحی و غیرجراحی)21221912117510.22034/ijos.2020.121175FAسیدعبدالحسین مهدینسبدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورسعید طباطباییدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورعلیاصغر حـدادپوردانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورسعید طباطباییدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورناصر صرافاندانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورسید محمد سیدیدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورJournal Article20201226Background: Fracture dislocation of the hip is a result of high energy trauma and can lead to hip dysfunction and patient disability. Stable and perfect reduction of the femoral head and acetabular wall are the two most important prognostic factors. The aim of this study was to compare the results of surgical treatment with nonsurgical treatment in this injury.Methods: In a period of 2 years, the cases of posterior hip dislocation with acetabular rim fracture were studied. Two groups were recognized after closed reduction of dislocation. First group (18 patients) received open reduction and plating of acetabular fracture followed by 3-5 weeks of skeletal traction. The second group (14 patients) was treated by skeletal traction of 5-6 weeks. The patients were evaluated for hip motion, stability, complications or nerve injury and early osteoarthritis, and acetabular fracture index in average one year follow-up. The results were compared in the two groups.Results: Restriction of hip motion was more common in nonsurgical patients. Sciatic nerve injury was noted in 3 patients of surgical group with recovery in 2 of them. Perfect reduction was seen in 17 (94.4%) of surgical and 9 (64.3%) of nonsurgical patients. Primary osteoarthritis was seen in 7 patients (38.9%) of surgical and 8 patients (57%) of nonsurgical group. AFI in surgical and nonsurgical groups were 55.2% and 32.5% respectively. Surgical patients had better functional results.Conclusion: Articular damage by initial trauma, perfect reduction of the hip and stable anatomic fixation of the acetabular wall are the important prognostic factors. The patients with surgical treatment obtain better functional outcome.پیشزمینه: دررفتگی مفصل ران همراه با شکستگی استابولوم در اثر ضربه شدید و پرانرژی ایجاد میشود و علیرغم درمان مناسب، ممکن است به اختلال در عملکرد مفصل و ناتوانی بیمار منجر شود. جااندازی شکستگی استابولوم و حفظ و پایداری مفصل هیپ مهمترین عامل درمانی است که در حصول نتایج بعدی، عملکرد مفصل و توانایی بیمار دخالت دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه درمان دررفتگی تروماتیک پشتی مفصل ران همراه با شکستگی دیواره پشتی استابولوم با دو روش جااندازی باز و ثابت کردن شکستگی یا درمان بسته و انجام کشش استخوانی بود.مواد و روشها: در یک بررسی دو ساله، بیمارانی که بهعلت دررفتگی پشتی هیپ همراه با شکستگی دیواره پشتی استابولوم و بدون شکستگی ران یا ساق همانطرف به دو مرکز درمانی اهواز مراجعه نمودند، با یکی از دو روش فوق تحت درمان قرار گرفتند. جااندازی بسته دررفتگی در کلیه بیماران بهصورت اورژانس انجام شد. روش جراحی در ۱۸ بیمار بهصورت عمل الکتیو تثبیت شکستگی استابولوم بود و شکستگی ۱۴ بیمار طی ۶-۵ هفته با کششگذاری درمان شد. نتایج درمان براساس بررسی دامنه حرکتی، آسیب عصبی، پایداری مفصل، پرتونگاری (تغییرات اولیه استئوآرتریت)، اندکس شکستگی استابولوم (Acetabulr fracture index) در هر دو گروه در پیگیری یکساله ثبت؛ و دادهها مقایسه شدند.یافتهها: محدودیت حرکتی بهخصوص در فلکسیون و ابداکسیون در گروه غیرجراحی بیش از گروه جراحی بود (۰/۰۵>p < /em>). آسیب عصب سیاتیک در ۳ بیمار گروه جراحی مشاهده شد که در 2 بیمار بهبودی حاصل گردید. جااندازی دقیق در گروه جراحی ۱۷ مورد (۹۴/۴%) و در گروه غیرجراحی ۹ مورد(۶۴/۳%) ؛ علایم اولیه استئوآرتریت در گروه جراحی 7 مورد (۳۸/۹%) و غیرجراحی ۸ مورد (۵۷%) و اندکس شکستگی استابولوم در گروه جراحی و غیرجراحی به ترتیب ۵۵/۲% و ۳۲/۵% بود. بیماران در گروه جراحی نتایج عملکرد بهتری داشتند.نتیجهگیری: جدا از شدت صدمات اولیه وارد به مفصل، جااندازی دقیق شکستگی و نیز تعیین اندکس شکستگی استابولوم در تعیین طرح درمان مناسب و نتایج آن بیشترین تاثیر را دارند. درمان جراحی در این بیماران با نتایج عملکرد بهتری همراه بود.https://www.ijos.ir/article_121175_fa50b2ac73c80374dec3e01893723a1a.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Incidence of Patella Baja and Pseudo-Patella Baja after Total Knee Arthroplastyمیزان بروز پاتلا باجا و پاتلا باجای کاذب پس از آرتروپلاستی کامل زانو14314712117610.22034/ijos.2020.121176FAسید مرتضی کاظمیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیرضا میناییدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیرامین زنگنهدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمدرضا مینیاتور سجادیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمدعلی اخوت پوردانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیJournal Article20201226Background: Change in the position of the patella in relation to the tibiofemoral joint (PB/PPB) is an important but often neglected complication of total knee arthroplasty. Such change may result in pain and decreased knee range of motion after surgery. The aim of this study is to measure the incidence of patella baja and pseudo-patella baja after total knee arthroplasty. Methods: In a retrospective study, 60 patients (49 women, 11 men) who had knee arthroplasty between 1992 and 2002 at Akhtar teaching Hospital in Tehran were studied for patellar problem. At the time of the study, patients were at least one year and at most eleven years from their operation. All measurements were made by a single person. All the patients received posterior cruciate ligament retaining prosthesis knees through a medial parapatellar arthrotomy. The average age at the time of the study was 62.5 years and the average follow-up was 27.5 months. The Knee Society Scoring System was used to score the knees. Patients' radiographs were examined using the Insall Salvati and Blackburne Peel methods. Results: Pseudo-patella baja was found in 15 (25%) patients while simultaneous baja and Pseudo-patella baja in 2 (3%) patients. While patella baja or Pseudo-patella baja were associated with more incidence of knee pain or limitation of motion, no relation was seen with final knee society scores.Conclusion: Patella baja or Pseudo-patella baja after knee arthroplasty may cause pain or limitation in knee range of motion. Attention to proper bone cuts and patellar tracking during surgery is suggested.پیشزمینه: یکی از عوارض عمده بعد از آرتروپلاستی کامل زانو، تغییر در موقعیت پاتلا نسبت به مفصل تیبیوفمورال است که تحت عنوان پاتلا باجا و پاتلا باجای کاذب نامیده میشود و هر کدام علل مختلفی دارند. این عوارض باعث درد و محدودیت حرکت زانو بعد از جراحی میشوند. هدف این مطالعه بررسی بروز پاتلا باجا و پاتلا باجای کاذب به دنبال تعویض مفصل زانو است.مواد و روشها: یک مطالعه گذشته نگر برروی ۶۰ بیمار (۴۹ زن، ۱۱ مرد) که در فاصله سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۱ در بیمارستان اختر شهر تهران تحت آرتروپلاستی کامل زانو قرار گرفته بودند، انجام شد. در هنگام مطالعه، حداقل یک سال و حداکثر یازده سال از زمان عمل جراحی بیماران میگذشت. همه اندازهگیریها توسط یک فرد انجام شد. بیماران به روش حفظ رباط متقاطع پشتی و رویکرد مدیال پارا پاتلار و بدون جزء پاتلا جراحی شدند. میانگین سن بیماران در زمان مطالعه ۶۲/۵ سال و میانگین زمان پیگیری ۲۷/۵ ماه بود. در این مطالعه از سیستم درجهبندی انجمن زانو استفاده گردید. پرتونگاری زانوی بیماران ازنظر وجود پاتلا باجا و پاتلا باجای کاذب بررسی شد.یافتهها: پپاتلا باجای کاذب در ۱۵ بیمار و پاتلا باجا و پاتلا باجای کاذب هر دو با هم در ۲ بیمار وجود داشت. از نظر آماری بین این عوارض و درجهبندی زانو ارتباط معنیداری وجود نداشت، اما بین درد و محدودیت دامنه حرکتی و این عوارض رابطه معنیدار بود.نتیجهگیری: پاتلا باجا و پاتلا باجای کاذب به دنبال آرتروپلاستی زانو ممکن است باعث درد یا محدودیت زانو شود. توجه به برداشتن استخوان به میزان صحیح و دقت در بررسی حرکت کشکک در زمان عمل الزامی است.https://www.ijos.ir/article_121176_6081ef27521d373c7b70275ebc5dcf5a.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Epidural Steroid Injection in the Treatment of Acute Sciaticaتزریق استرویید اپیدورال در درد حاد سیاتیک14815212117710.22034/ijos.2020.121177FAمحمدتقی پیوندیدانشگاه علوم پزشکی مشهدجواد شیخیاندانشگاه علوم پزشکی مشهدحسین ابراهیم زادهدانشگاه علوم پزشکی مشهدفرشید باقریدانشگاه علوم پزشکی مشهدJournal Article20201226Background: Low back pain, in any community has a high prevalence. Acute sciatica does not usually have a very quick and effective non-operative remedy. Lingering disability and very slow return to work is a major finding in most cases. We aimed at testing the effect of early epidural steroid injection in pain relief and in shortening the disability period.Methods: Forty patients (25 male, 15 female) referring to two hospitals in Meshhad with acute radiculor pain during one-year period were enrolled in a prospective study. The cases had clinical and MRI proof of a disc herniation occurring within 6 weeks of their referral and had not responded to regular medical treatment for 2 to 3 weeks. After full evaluation and completing the “Prolo” scoring questionnaire, the patients were injected epidurally with 40mg of Triamcinolone and 2% Lidocaine for 3 times in two days intervals. The cases were then assessed shortly after injection and in 3 and 6 months.Results: Improvement in SLR positivity was statistically evident after the third injection. Dramatic reduction in pain and therefore, analgesic medication use was observed in second and third follow-up (p < /em>≥.05). Over all 27.5% of patients were fully satisfied and 62.5% were partially satisfied with the results.Conclusion: Epidural steroid injection following acute radicular back pain has short-term dramatic effect in pain control, but does not improve function or effectiveness of an individual to a significant degree.پیشزمینه: کمردرد در جامعه شیوع بالایی دارد و تعداد زیادی از بیماران با کمردرد حاد به به کلینیکهای ارتوپدی مراجعه میکنند. به علت عدم پاسخ درمانی بسیاری از کمردردها به درمانهای رایج غیرجراحی، و بهمنظور تلاش در برگرداندن فعالیت کاری و بدنی بیماران، نتایج تزریق استرویید اپیدورال بهعنوان یک روش کمتر تهاجمی در بیماران با درد حاد رادیکولار کمری مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر، چهل بیمار (۲۵ مرد و ۱۵ زن) که طی یک سال با درد کمری حاد رادیکولار به درمانگاههای دو مرکز درمانی مشهد مراجعه نموده بودند، وارد مطالعه شدند. بیماران با تشخیص کمردرد حاد، که بیش از شش هفته از بیماری آنها نگذشته و به درمان طبی پاسخ نداده بودند، انتخاب شدند. پرتونگاری ساده و امآرآی ستونفقرات در تمامی بیماران انجام شد. بیماران طبق سیستم طبقهبندی «پرولو» درجهبندی شدند. چهل میلیگرم تریامسینولون همراه با لیدوکایین ۲% سه نوبت در فضای اپیدورال کمری بیماران تزریق گردید. پیگیری بیماران قبل، پس از تزریق، سهماه و ششماه بعد با ثبت در پرسشنامه انجام پذیرفت.یافتهها: کاهش درجه مثبت بودن تست SLR قبل و بعد از تزریق سوم معنیدار بود (p < /em>https://www.ijos.ir/article_121177_bd25017a84a4924ec951716a47a2fe26.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Treatment of Unstable Pelvic Fracture with Transiliac Rodدرمان شکستگیهای بیثبات لگن با کارگذاری میله بین دو بال ایلیوم15315812117810.22034/ijos.2020.121178FAبابک سیاوشیدانشگاه علوم پزشکی تهرانمحمدرضا گلبخشدانشگاه علوم پزشکی تهرانعلی کوشاندانشگاه علوم پزشکی تهرانJournal Article20201226Background: Unstable pelvic fracture means those fractures which are both vertically and rotationally unstable. The site of posterior instability could be in sacrum, posterior ilium, or sacro-iliac joint. The anterior injury may be in the symphysis pubis or pubic rami. Posterior fixation of pelvis with double rods inserted into the sacral alae of the ilium compressed together by knots is a stabilizing surgical option when iliosacral screw fixation is not feasible or available.Materials: Eleven patients with unstable pelvic fracture who had received posterior stabilization with two threaded rods and bolts in prone position after reduction of fracture with skeletal traction were studied retrospectively. The anterior fixation was either symphyseal plating or external fixator.Results: with a 6 months follow up, there was no evidence of device failure, infection, neurological deficit, or non-:::union:::. There was, however, some leg length discrepancy due to imperfect initial reduction.Conclusion: Posterior stabilization of pelvis by transiliac rods, in unstable pelvic fractures, is a simple procedure to be used effectively when more secure fixation is not available.پیشزمینه: شکستگیهای بیثبات لگن شکستگیهایی هستند که بهصورت عمودی و یا چرخشی امکان جابهجایی دارند. محل بیثباتی پشتی میتواند ساکروم، ایلیوم و یا مفصل ایلیوساکرال و محل شکستگی جلویی میتواند سمفیز پوبیس یا راموسها باشند. اتصال دوبال استخوان ایلیوم از پشت روشی است که برای ایجاد ثبات میتواند جای پیچ ایلیوساکرال باشد.مواد و روشها: در یک مطالعه گذشته نگر، ۱۱ بیمار با شکستگی بیثبات لگن با کارگذاری ۲ میله و مهره در وضعیت دمر بهدنبال جااندازی شکستگی با تراکشن اسکلتال تحت درمان قرار گرفتند. سپس بسته به نوع شکستگی، برای ثبات قسمت جلوی لگن از پلاک روی سمفیز پوبیس یا ثابت کننده خارجی برای تثبیت قسمت جلویی استفاده شد.یافتهها: در پیگیری ۶ ماهه، هیچ موردی از عفونت، جوشنخوردن یا از دست رفتن تثبیت مشاهده نشد ولی اندکی اختلاف طول اندام وجود داشت که از زمان جراحی بهخاطر جااندازی ناکامل باقی مانده بود.نتیجهگیری: پایدار کردن قسمت پشتی لگن بهوسیله اتصال بالهای ایلیوم در موارد ضایعه حاد و بیثبات لگن میتواند در شرایط خاصی نجاتدهنده باشد.https://www.ijos.ir/article_121178_f6570fbc3b22ddbaab7e1f086d987595.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Rheumatoid Arthritis, Giant Baker's Cyst, and Pseudothrombophlebitisآرتریت روماتویید، کیست بیکر حجیم، و پسودوترومبوفلبیت15916312117910.22034/ijos.2020.121179FAمسعود ثقفیدانشگاه علوم پزشکی مشهدآزیتا آذریاندانشگاه علوم پزشکی مشهدJournal Article20201226Background: Rheumatoid arthritis is the most prevalent chronic inflammatory joint disease. Popliteal cyst may appear during the disease course and with increasing intra-articular pressure is extended down to the posterior aspect of the involved leg to produce a giant Baker's cyst. Local compression, dissection, or rupture of the cyst may also, lead to a clinical presentation simulating thrombophlebitis. The aim of this paper is to report the clinical features, predisposing factors, diagnostic techniques, course and management of giant Baker’s cyst in patients with rheumatoid arthritis.Methods: In a retrospective cohort study, the complications of giant Baker's cyst in 993 patients with arthritis admitted in the rheumatology unit during the last 20 years were studied. Based on the clinical picture and confirmation of imaging techniques, 23 patients (12 female, 11 male) had giant Baker's cyst which extended lower than the inferior level of the popliteal fossa. This was the material for this study.Results: The mean age of the patients was 48 years old (24-71) and mean duration of the rheumatoid disease by the time of development of giant Baker’s cyst was 6.8 years (1-20). Right knee was involved in 13 and left knee in 10 patients. The clinical features- other than the underlying disease- were: pain and tenderness of the involved leg in 8 (34.8%), and the symptoms similar to thrombophlebitis in 15 patients (65.2%). There was a deep vein thrombosis accompanied with giant Baker’s cyst in one patient. Rupture of the cyst was detected in 5 patients (21.7%). The management was generally medical and conservative and resulted into satisfactory outcome. Two patients, however, had recurrence of Baker's cyst and signs of rupture of the cyst. They underwent surgical cystectomy along with synovectomy of the involved knee joint.Conclusion: Popliteal cyst in patients with rheumatoid arthritis should be considered and preventive and conservative management should be performed before it extends to become a giant Baker's cyst leading to complications of local compression, rupture, and pseudothrombophlebitis.پیشزمینه: آرتریت روماتویید شایعترین بیماری التهابی مزمن مفصلی است. در سیر این بیماری ممکن است کیست پوپلیتئال ایجاد و با افزایش فشار داخل مفصلی به پشت ساق پا کشیده شده و کیست بیکر حجیمی ایجاد نماید. علایم فشار، دیسکسیون یا پارگی کیست گاهی منجر به تابلوی بالینی مشابه ترومبوفلبیت میگردد. هدف از این مطالعه، بررسی علایم بالینی عارضه کیست بیکر حجیم، عوامل تشدید کننده، روشهای تشخیصی، سیر و درمان کیست بیکر حجیم در مبتلایان به آرتریت روماتویید بود.مواد و روشها: در یک مطالعه گذشتهنگر کوهورت، از ۹۹۳ بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید که در طی ۲۰ سال در بخش روماتولوژی بستری بودند، ۲۳ بیمار (۱۲ زن و ۱۱ مرد) با عارضه کیست بیکر حجیم مورد بررسی قرار گرفتند. کیست بیکر حجیم براساس علایم بالینی و تایید روشهای تصویربرداری در مواردی که کیست از حفره پوپلیتئال به پایینتر و به پشت ساق پا کشیده شده بود، تشخیص داده شد.یافتهها: میانگین سن بیماران ۴۸ سال (۷۱-۲۴) و میانگین سابقه بیماری روماتویید در هنگام تشخیص کیست بیکر حجیم ۶/۸ سال (۲۰-۱سال) بود. در ۱۳ مورد زانوی راست و ۱۰ مورد زانوی چپ مبتلا بود. علاوه بر علایم بیماری زمینهای، تظاهرات بالینی شامل درد و حساسیت پشت ساق پای مبتلا در ۸ بیمار (۳۴/۸%) و علایم مشابه ترومبوفلبیت در ۱۵ بیمار (۶۵/۲%) مشاهده شد. یک بیمار انسداد وریدی عمقی ساق پای مبتلا نیز داشت. علایم پارگی کیست بیکر در 5 بیمار (۲۱/۷%) وجود داشت. درمان عموماً طبی و نگهدارنده و سیر رضایتبخش بود. دو بیمار با عود کیست بیکر حجیم و علایم پارگی کیست تحت عمل جراحی حذف کیست و سینووکتومی زانوی مبتلا قرارگرفتند.نتیجهگیری: کیست پوپلیتئال در آرتریت روماتویید لازم است مورد توجه خاص گرفته و قبل از توسعه و تبدیل آن به کیست بیکر حجیم و ایجاد عوارض موضعی، پارگی کیست، و سندرم پسودوترومبوفلبیت، اقدامات پیشگیری و درمانی انجام گیرد.https://www.ijos.ir/article_121179_bf87b9866fb406b279454bb0f09eb572.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Biologic Double Tibial Fixation in ACL Reconstruction by Medial Hamstring Graftبازسازی رباط متقاطع جلویی با گرافت همسترینگ با روش ثابت کردن دوبل16417112118010.22034/ijos.2020.121180FAفیروز مددیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمدرضا عباسیاندانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیفواد رحیمیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیفریور عبداله زاده لاهیجیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیآرمین اعلمی هرندیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیفرزام فرهمندطاهره یزدان یارفیروزه مددیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیرضا صادقیانJournal Article20201226Background: Several different methods for fixation of grafts in anterior cruciate ligament (ACL) reconstruction have been used. The purpose of present study is to compare two techniques of tibial fixation in hamstring quadruple graft reconstruction. Methods: In a randomized clinical trial study, 46 cases of isolated tears were reconstructed using hamstring grafts. In 24 cases the tibial fixation sites were fixed with interference screw, and in 22 patients the remnant end of graft at tibia was passed through a bony tunnel and fixed with suture to the bone. The cases were all assessed with a mean follow-up of one year with “Cincinnati knee ligament rating scale” and “KT-2000” examination.Results: The score in 22 “target group” cases was 8, and in 24 “control group” was 9. In “KT-2000” examination, 11 patients of double fixation were excellent and 11 good. In control group 4 cases had excellent and 20 good results (p < /em>=0.01).Conclusions: Double tibial fixation for ACL reconstruction with Hamstring tendon graft has a better outcome on “Symptom” evaluation and “KT-2000” instrument compared to single tibial-site fixation.پیشزمینه: آسیب رباط متقاطع جلویی یکی از شایعترین صدمات مفصل زانو میباشد. روشهای متعددی برای ثابت کردن رباط بازسازی شده در تیبیا معرفی شده ولی ثابت کردن هیبرید گرافت همسترینگ یک روش مقبول در بازسازی رباط متقاطع جلویی می باشد. هدف از این مطالعه مقایسۀ خصوصیات بیومکانیک تثبیت جزء تیبیال گرافت همسترینگ با استفاده از دو روش مختلف ثابت کردن انجام شد.مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، ۲۲ بیمار با پارگی ایزوله رباط متقاطع جلویی که به روش ثابت کردن دوبل بخش تیبیا تحت بازسازی اولیۀ قرار گرفته بودند، با ۲۴ بیمار که به روش ثابت کردن منفرد در قسمت تیبیا با پیچ اینترفرانس قابل جذب ثابت شده بودند، مقایسه شدند. برای گرافت جزء فمورال، از اندوباتون استفاده شد. در این روش جدید ما، باقیمانده گرافت همسترینگ بعد از ثابت کردن در کانال تیبیا با پیچ اینترفرانس قابل جذب از تونل استخوانی در تیبیا عبور داده شد و ادامه گرافت با نخ اتیباند بخیه شد. در گروه شاهد برای ثابت کردن گرافت در کانال تیبیال فقط از پیچ اینترفرانس قابل جذب استفاده شد. سپس بیماران دو گروه در یک پیگیری یک ساله با استفاده از مقیاس درجهبندی «سینسیناتی» (Cincinnati Knee Scale) دستگاه KT-2000 ارزیابی و مقایسه شدند.یافتهها: میانۀ امتیاز نشانهها در گروه مورد ۸ و در گروه شاهد ۹ بود. با استفاده از ابزار KT-2000 در گروه مورد، ۱۱ بیمار نتیجۀ عالی و ۱۱ بیمار خوب؛ و گروه شاهد ۴ بیمار نتیجۀ عالی و ۲۰ بیمار نتیجۀ خوب داشتند (۰/۰۱=p < /em>).نتیجهگیری: در بازسازی رباط متقاطع جلویی با استفاده از گرافت هامسترینگ، ثابت کردن قسمت تیبیای گرافت به صورت دوبل در مقایسه با ثابت کردن جزء تیبیا با پیچ، از نظر علایم ناراحتکننده و همچنین براساس ارزیابی با سیستم KT-2000 نتایج بهتری نشان میدهد.https://www.ijos.ir/article_121180_abfc927e51693c1bc68ae7327cf965cd.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Associated Anomalies in Congenital Scoliosisناهنجاریهای همراه در اسکولیوز مادرزادی17217512118110.22034/ijos.2020.121181FAمحمدصالح گنجویاندانشگاه علوم پزشکی ایرانحمید بهتاشدانشگاه علوم پزشکی ایرانابراهیم عامریدانشگاه علوم پزشکی ایرانبهرام مبینیدانشگاه علوم پزشکی ایرانسید حسین وحید طاریدانشگاه علوم پزشکی ایرانمرضیه نجومیدانشگاه علوم پزشکی ایرانJournal Article20201226Background: Reports on associated intraspinal and other organ anomalies in congenital scoliosis are variable. We are reporting such findings in two orthopaedic referral centers in Tehran-Iran.Methods: During a period of 15 years, in a case series study, 381 patients with congenital scoliosis were evaluated for intraspinal abnormalities with physical examination, radiographs, MRI and/or myelograms. They were also assessed for cardiac urogenital or anomalies in other areas by physical exam, sonography and echocardiography.Results: Cord anomaly was present in 83 (21%) cases, 26 of whom had neurologic abnormality. Tethered cord syndrome was the most common neurologic problem in 38 patients (45.8%). Anomalies in other parts of body detectable by physical examination were observed in 155 patients, and detected by help of clinical evaluation in 121 and paraclinical tests in 34 patients. 84 cases had trunk anomalies, 4 genitourinary and 10 heart anomaly, 37 head and neck, 7 maxillofacial, 3 upper and 23 lower extremities, 14 Urogenital, 10 heart and 8 cases of gastrointestinal anomalies were also detected.Conclusion: The anomalies of nervous system associated with congenital scoliosis are often without clinical manifestations. Cardiac and urogenital anomalies are not very common in congenital scoliosis.پیشزمینه: در اسکولیوز مادرزادی شیوع بالایی از ضایعات پنهان ستونفقرات و سایر اندامها گزارش شده است. هدف از این مطالعه بررسی شیوع ناهنجاریهای همراه در گروهی از بیماران بود که در طی ۱۵ سال به دو مرکز درمانی در تهران مراجعه کرده بودند. مواد و روشها: با انجام یک مطالعه از نوع «بررسی موردها»، در ۳۸۱ بیمار مبتلا به اسکولیوز مادرزادی، ضایعات نخاعی با استفاده از امآرآی و میلوگرافی، ضایعات کلیوی با سونوگرافی و IVP و مشکلات قلبی با بهکارگیری اکوکاردیوگرافی ارزیابی و بررسی شد.یافتهها: در ۸۳ بیمار (۲۱%) ضایعه و ناهنجاری در نخاع مشهود بود که از این تعداد فقط ۲۶ بیمار در معاینه مشکلات عصبی داشتند. شایعترین ناهنجاری نخاعی، «تترد» کورد در ۳۸ بیمار (۴۵/۸%) بود. در ۱۵۵ بیمار ناهنجاری در سایر اندامهای بدن مشاهده شد که در ۱۲۱ مورد با معاینه بالینی و ۳۴ مورد با بررسیهای پاراکلینیک مشخص گردید. ناهنجاری دندهها و قفسه صدری در ۸۴ بیمار، ضایعه سر و گردن در ۳۷ بیمار، اندام تحتانی ۲۳ مورد، دستگاه ادراریـ تناسلی ۱۴ مورد، مشکلات قلبی ۱۰ مورد، دستگاه گوارش ۸ مورد، ناهنجاری صورت ۷ بیمار و درگیری اندام فوقانی ۳ مورد بود.نتیجهگیری: ناهنجاریهای همراه با اسکولیوز مادرزادی، غیر از نخاع و ستونفقرات، در سایر قسمتهای بدن نیز شایع میباشند. ضایعات نخاعی اکثراً فاقد علامت بالینی میباشند. ناهنجاریهای کلیوی و قلبی شیوع ناچیزی دارند و در موارد وجود علایم بالینی و نیاز عمل جراحی ارزیابی دقیق الزامی است.https://www.ijos.ir/article_121181_07120ffc729aee7cd15a225c75407834.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-29676420201226Factitious Upper Extremity Disorder (Repor of One Case)اختلال ساختگی دست (گزارش یک مورد)17617912118210.22034/ijos.2020.121182FAعلی دیانتدانشگاه علوم پزشکی ایرانعلیرضا سعیدمرکز تحقیقات علوم اعصاب کرمانJournal Article20201226Psychosomatic disorders may occasionally present in the upper extremity and their diagnosis and treatment may prove to be extremely difficult. Herein, we describe one such patient and review the literature on this subject.تظاهر بیماریهای روانتنی در دست نادر میباشد و تشخیص و درمان آن بسیار مشکل است. ما در این گزارش یک بیمار را ارائه و موارد گزارش شده قبلی را مرور کردیم.https://www.ijos.ir/article_121182_96425917cc5d910f752784f9915f05a6.pdf