محمد رازی؛ غلامحسین کاظمیان؛ محمد مهدی سرزعیم؛ غلامحسین کاظمیان؛ فریده نجفی؛ محمدامین نجفی
چکیده
پیش زمینه: انتخاب نوع گرافت برای بازسازی رباط متقاطع جلویی همچنان بحثبرانگیز است. هدف از این تحقیق، مقایسه نتایج گرافت پاتلا با گرافت چهارلایه سمیتندینوس ـ گراسیلیس جهت بازسازی رباط متقاطع جلویی طی ۳ سال پیگیری بود.مواد و روش: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، ۷۱ بیمار با میانگین سنی ۲۹ سال برای پارگی رباط متقاطع جلویی طی یک سال ...
بیشتر
پیش زمینه: انتخاب نوع گرافت برای بازسازی رباط متقاطع جلویی همچنان بحثبرانگیز است. هدف از این تحقیق، مقایسه نتایج گرافت پاتلا با گرافت چهارلایه سمیتندینوس ـ گراسیلیس جهت بازسازی رباط متقاطع جلویی طی ۳ سال پیگیری بود.مواد و روش: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، ۷۱ بیمار با میانگین سنی ۲۹ سال برای پارگی رباط متقاطع جلویی طی یک سال درمان شدند. چهل و شش بیمار به روش گرافت استخوان ـ تاندون پاتلا ـ استخوان و ۴۱ بیمار به روش همسترینگ چهارلایه جراحی شدند. در زمان آخرین پیگیری، ۳۷ بیمار در گروه پاتلا و ۳۴ بیمار در گروه همسترینگ، از نظر بازگشت به سطح فعالیت قبل از آسیب، درد ، پایدری زانو، محدودیت حرکت، نمره IKDC و عوارض آن ارزیابی شدند.یافتهها: طی ۳۶ماه پیگیری، ۳۴بیمار در گروه پاتلا و ۲۸بیمار در گروه همسترینگ نمره IKDC خوب تا عالی داشتند (۰.۰۵≤p < /em>). تست«لاکمن» (Lachman) در ۲۳ بیمار گروه پاتلا و ۱۱ بیمار گروه همسترینگ طبیعی بود (۰.۰۴۳=p). در آخرین پیگیری، تست «پیووت شیفت» (Pivot-shift) در ۲۹ بیمار گروه پاتلا و ۱۵ بیمار گروه همسترینگ، نرمال بود (۰.۰۳۸=p < /em>). تفاوت قابل توجهی در اختلاف قطر ران، افیوژن، محدوده حرکتی زانو، درد و عوارض پس از جراحی مشاهده نشد.نتیجهگیری: تمایل بیشتر به افزایش لاکسیتی و گرید تست «پیووت شیفت» در بیمارانی که تحت بازسازی زانو به روش همسترینگ قرار گرفتند در مقایسه با روش پاتلا وجود داشت. در رابطه با سطح فعالیت و عملکرد زانو، دو گروه نتایج مشابهی داشتند.
رضا شهریار کامرانی؛ احمد محبی آشتیانی؛ شایان عبداله زادگان؛ محمدحسین نبیان؛ معصومه فیروزی
چکیده
پیشزمینه: الکتروپوراسیون سلول به منظور برداشت نسج سرطانی مورد علاقه محققین قرار گرفته است. هدف از انجام این مطالعه، استفاده از الکتروپوراسیون در آسیبهای عصب جهت ترمیم بدون شکلگیری نوروما بود.مواد و روشها: در یک مطالعه آزمایشگاهی، عصبهای سیاتیک ۳۸ موش صحرایی بریده شد و ترمیم آنها در سه گروه با روشهای درمانی مختلف بررسی شد. ...
بیشتر
پیشزمینه: الکتروپوراسیون سلول به منظور برداشت نسج سرطانی مورد علاقه محققین قرار گرفته است. هدف از انجام این مطالعه، استفاده از الکتروپوراسیون در آسیبهای عصب جهت ترمیم بدون شکلگیری نوروما بود.مواد و روشها: در یک مطالعه آزمایشگاهی، عصبهای سیاتیک ۳۸ موش صحرایی بریده شد و ترمیم آنها در سه گروه با روشهای درمانی مختلف بررسی شد. شانزده موش «الکتروپوراسیون»، ۱۶ موش «برش» دریافت کردند، و ۶ موش گروه کنترل هیچ الکتروپوراسیونی دریافت نکردند. ترمیم و شکلگیری احتمالی نوروما با شاخص میکروسکوپی، و عملکرد حرکتی با شاخص عملکرد سیاتیک (SFI) ارزیابی شدند.یافتهها: در هفته اول، شاخص عملکرد عصب سیاتیک، آسیب کامل عصب در سه گروه نشان داد. در گروه «الکتروپوراسیون»، از هفته دوم به بعد، در شاخص عملکردی سیاتیک بهبود معنیدار حاصل شد؛ و با گذشت چهار هفته، گروه بین دو گروه «الکتروپوراسیون» و کنترل تفاوت معنیداری وجود نداشت. از هفته پنجم شاخص عملکردی سیاتیک گروه «الکتروپوراسیون» به حالت طبیعی (برابر با موش سالم) رسید. این شاخص در گروه «برش» هیچگاه به حد طبیعی نرسید.نتیجهگیری: کاربرد الکتروپوراسیون در آسیب عصب سیاتیک موش صحرایی، بهبود کامل عملکرد عصب ایجاد میکند و میتواند برای درمان نورومای سر راهی عصب، مفید باشد.
مرضیه ابراهیمی؛ امین بیغم صادق؛ ایرج کریمی؛ فرزانه حسینی
چکیده
چکیدهامروزه در ارتوپدی بهمنظور تحریک التیام شستگیها و ترمیم نواقص استخوانی از پیوندهای استخوانی استفاده میشود. در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که پیوند خودی استخوانی دارد، تمایل به استفاده از پیوندهای غیرخودی بیشتر شده است. این پیوندها ازنظر مقدار برداشت محدودیت نداشته و حاوی سلولها و مواد پروتئینی محرک التیام استخوان هستند. ...
بیشتر
چکیدهامروزه در ارتوپدی بهمنظور تحریک التیام شستگیها و ترمیم نواقص استخوانی از پیوندهای استخوانی استفاده میشود. در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که پیوند خودی استخوانی دارد، تمایل به استفاده از پیوندهای غیرخودی بیشتر شده است. این پیوندها ازنظر مقدار برداشت محدودیت نداشته و حاوی سلولها و مواد پروتئینی محرک التیام استخوان هستند. ژل رویال مادهای ژلاتینی سفیدرنگ که از غدد فک پایینی و زیر حلقی زنبورهای کارگر تولید میشود، غذای اصلی ملکه میباشد و دارای خواص آنتی باکتریال، آنتیاکسیدانی، ضد توموری و ضدالتهابی است. در مطالعه حاضر هدف ارزیابی خواص استخوانسازی ژل رویال در التیام نقیصه استخوانی خرگوش میباشد. در این مطالعه از 10 عدد خرگوش نیوزلندی سفید با وزن تقریبی 2 کیلوگرم استفاده شد. قطعه استخوانی به فرم طولی و بهاندازه دو برابر عرض استخوان رادیوس برداشته و در 5 مورد پودر ژل رویال در محل نقیصه قرار داده شد و در 5 مورد دیگر بهعنوان گروه شاهد، هیچ مادهای گذاشته نشد. بررسیهای رادیوگرافی در روزهای 14، 28 و 42 ازلحاظ میزان جوش خوردگی، فعالیت استخوانسازی و میزان بازسازی انجام شد و نتایج حاصله مورد تجزیه آماری قرار گرفت. نمونه های هیستوپاتولوژی نیز در در روز 42 پس از جراحی صورت گرفت. نتایج بهدستآمده نشان دادند که ازنظر رادیولوژیکی در روزهای 14 و 42 اختلافات معنیدار نبوده (p>0.05) و فقط در روز 28 دارای اختلاف معنیدار بودهاند (p<0.05) و ترمیم استخوان در گروه ژل رویال بهتر از گروه شاهد بوده است. در مقایسه هیستوپاتولوژی اختلاف معنیداری در دو گروه مشاهده نشد (p>0.05).
محمد قره داغی؛ علیرضا هوتکانی؛ علی مرادی؛ تامارا تمامگر
چکیده
پیشزمینه: تشخیص نهایی هر تومور وابسته به بیوپسی و جواب آسیبشناسی میباشد. بیوپسی در تومورهای عضلانی اسکلتی میتواند به روش مرکزی با سوزن بزرگ یا باز انجام شود. در بیوپسی مرکزی با سوزن بزرگ آسیب بافتی بسیار اندک و مشکلات جراحی بعدی و هزینه کمتر است؛ ولی مشکل این روش نمونه بافتی اندک است. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج بیوپسی سوزنی ...
بیشتر
پیشزمینه: تشخیص نهایی هر تومور وابسته به بیوپسی و جواب آسیبشناسی میباشد. بیوپسی در تومورهای عضلانی اسکلتی میتواند به روش مرکزی با سوزن بزرگ یا باز انجام شود. در بیوپسی مرکزی با سوزن بزرگ آسیب بافتی بسیار اندک و مشکلات جراحی بعدی و هزینه کمتر است؛ ولی مشکل این روش نمونه بافتی اندک است. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج بیوپسی سوزنی در تومورهای استخوانی با بیوپسی باز بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر 57 بیمار مشکوک به تومور استخوانی که طی دو سال به به دو مرکز درمانی مشهد مراجعه نمودند تحت بیوپسی باز قرار گرفتند. در همان جلسه قبل از شروع عمل جراحی، بیوپسی مرکزی با سوزن بزرگ نیز انجام و گزارش بیوپسی باز با بیوپسی مرکزی با سوزن بزرگ مقایسه شدند. همچنین گزارش آسیبشناسی دو روش بیوپسی پس از جراحی با یکدیگر مقایسه گردید. یافتهها: دقت تشخیصی بیوپسی سوزنی برای تومورهای استخوانی 2/77%، برای تومورهای خوشخیم 2/69%، برای تومورهای بدخیم اولیه 7/82%، برای ضایعات خوشخیم شبه تومور 50% و برای تومورهای ثانویه (متاستاتیک) 100% بدست آمد. دقت تشخیصی بیوپسی باز در تمامی موارد تومورهای استخوانی 100% ارزیابی شد. نتیجهگیری: بیوپسی مرکزی با سوزن بزرگ یک روش دقیق و با هزینه کم در تشخیص تومورهای استخوانی میباشد، اما احتمال خطا در تشخیص نوع تومور در این روش وجود دارد.
محمد فکور؛ شهنام موسوی
چکیده
پیشزمینه: درمانهای شکستگی تنه استخوان فمور کودکان برحسب سن و شرایط بیمار متفاوت است و شامل روشهای گچگیری، کشش و سپس گچگیری، تثبیت خارجی، پیچ و پلاک و میله داخل کانالی میباشد. اختلاف طول اندام تحتانی شایعترین عارضه بعد از شکستگی شفت فمور کودکان است. علل افزایش تحریک رشد در شکستگی شفت فمور کودکان از زمانهای قبل شناخته شده ...
بیشتر
پیشزمینه: درمانهای شکستگی تنه استخوان فمور کودکان برحسب سن و شرایط بیمار متفاوت است و شامل روشهای گچگیری، کشش و سپس گچگیری، تثبیت خارجی، پیچ و پلاک و میله داخل کانالی میباشد. اختلاف طول اندام تحتانی شایعترین عارضه بعد از شکستگی شفت فمور کودکان است. علل افزایش تحریک رشد در شکستگی شفت فمور کودکان از زمانهای قبل شناخته شده ولی عامل دقیق آن همچنان ناشناخته است. در این مطالعه اختلاف طول در بچههای زیر سن ۱۲ سال که با روش جااندازی بسته و گچگیری اسپایکا و یا روش جااندازی باز و پلاکگذاری درمان شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی، ۲۳۳ کودک زیر ۱۲ سال که در سالهای ۸۲ تا ۸۶ با تشخیص شکستگی تنۀ فمور در دو بیمارستان شهرستان اهواز درمان شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران براساس نوع درمان گچگیری یا پلاکگذاری در دو گروه جراحی (۱۲۵ بیمار) یا غیرجراحی (۱۰۸ بیمار) قرار گرفتند. با یک پیگیری ۴۹ ماهه (۸۲-۲۲ماه)، بررسی بالینی و پرتونگاری (با کمک اسکانوگرام) در مورد اختلاف طول اندام انجام، و عوامل موثر در ایجاد اختلاف طول بررسی شدند.یافتهها: میانگین تغییرات طول اندامهای تحتانی در روش پلاکگذاری ۶/۶ میلیمتر و در روش گچگیری ۱/۹۳ میلیمتر بود. بین سمت درگیر و جنسیت با اختلاف طول بعد از درمان تفاوت معنیداری وجود نداشت.نتیجهگیری: در کودکانی که تحت عمل جراحی قرار میگیرند، احتمال ایجاد اختلاف طول اندام بیشتر است؛ لیکن میزان اختلاف طول کم میباشد.
محمد فکور؛ سید شهنام موسوی؛ پیام محمد حسینی؛ محسن سعیدی گراغانی
چکیده
پیشزمینه: رباط صلیبی قدامی (ACL) یکی از مهمترین لیگامانهای تثبیت کننده زانو میباشد. از آنجا که میزان بروز پارگی آن خصوصاً در ورزشکاران قابل توجه میباشد، بازسازی آن بسیار اهمیت دارد. در این مطالعه ما به مقایسه میزان بهبود عملکرد و رضایت در بیماران با پارگی رباط صلیبی قدامی که به روش همسترینگ 2 لایه یا همسترینگ 4 لایه بازسازی ...
بیشتر
پیشزمینه: رباط صلیبی قدامی (ACL) یکی از مهمترین لیگامانهای تثبیت کننده زانو میباشد. از آنجا که میزان بروز پارگی آن خصوصاً در ورزشکاران قابل توجه میباشد، بازسازی آن بسیار اهمیت دارد. در این مطالعه ما به مقایسه میزان بهبود عملکرد و رضایت در بیماران با پارگی رباط صلیبی قدامی که به روش همسترینگ 2 لایه یا همسترینگ 4 لایه بازسازی و قطر بیش از 6 میلیمتر داشتند، پرداختیم.
مواد و روشها: 60 بیمار با پارگی رباط صلیبی قدامی که در یک دوره 4 ساله (96-1392) به مرکز درمانی بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز مراجعه و تحت بازسازی ACL با استفاده از آرتروسکوپی به روش همسترینگ 2 لایه یا همسترینگ 4 لایه قرار گرفته بودند، به درمانگاه احضار شدند و مواردی نظیر رضایت از عمل جراحی، مدت زمان برگشت به فعالیتهای روزانه و ورزشی قبلی، تعداد جلسات فیزیوتراپی پس از جراحی، عوارض عمل، محدوده حرکات زانو بعد از عمل، نمره پرسشنامه «لیشلم» ، در افراد بررسی و محاسبه شد.
آزمون Independent sample t-test برای ارزیابی آماری دادههای حاصل استفاده شد.
یافتهها: نتایج دو گروه در هیچکدام از پارامترهای مورد بررسی با یکدیگر از لحاظ آماری اختلاف معناداری نداشتند. معیار «لیشلم» در گروه همسترینگ 4 لایه میانگین 05/91 داشت که مربوط به گرید عالی و در گروه 2 لایه مقدار میانگین برابر با 98/88 بود که مربوط به گرید خوب بود، که اگر چه با توجه به معیار «لیشلم» از لحاظ کلینیکی با یکدیگر اختلاف معنادار داشتند اما با توجه به اختلاف عددی کمی که بین دو میانگین وجود داشت از لحاظ آماری اختلاف معناداری بین دو گروه بدست نیامد (585/0 =P < /span>).
نتیجهگیری: با توجه به اختلاف نداشتن نتایج عملکردی و بالینی بهدست آمده از بیماران، یکسان بودن هر دو روش جراحی همسترینگ 2 لایه و 4 لایه در بازسازی رباط صلیبی قدامی مشاهده شد و هر دو روش جراحی به شرط آنکه قطر گرافت حاصله بیش از 6 میلیمتر باشد، میزان موفقیت مشابه با نتایج قابلقبول نزدیک به هم حاصل میگردند.
فاطمه فرشیدی؛ ناصر فتورائی؛ سهیل مهدی پور؛ محمود شمس برهان
چکیده
پیشزمینه: پارگی رباط متقاطع جلویی از رایجترین آسیبهای زانو در ورزشکاران است. برای جبران عملکرد زانو پس از پارگی، عمل بازسازی رباط انجام میشود. این تحقیق تأثیر بازسازی تکرشتهای و دورشتهای رباط متقاطع جلویی روی تنش فشاری منیسکها را بررسی نمود. مواد و روشها: در این مطالعه ۴ حالت سالم، فاقد رباط متقاطع جلویی، بازسازی تکرشتهای ...
بیشتر
پیشزمینه: پارگی رباط متقاطع جلویی از رایجترین آسیبهای زانو در ورزشکاران است. برای جبران عملکرد زانو پس از پارگی، عمل بازسازی رباط انجام میشود. این تحقیق تأثیر بازسازی تکرشتهای و دورشتهای رباط متقاطع جلویی روی تنش فشاری منیسکها را بررسی نمود. مواد و روشها: در این مطالعه ۴ حالت سالم، فاقد رباط متقاطع جلویی، بازسازی تکرشتهای و دورشتهای رباط شبیهسازی شدند. ابتدا مدل ابر ن ق اط بافتها از تصاویر امآرآی و سپس مدل هندسی ساخته شد. در شبیهسازی اجزای محدود سهبعدی مفصل آناتومیکی زانو، استخوانها بهصورت صلب، غضروفها و منیسکها بهصورت الاستیک خطی و رباطها بهصورت فنر غیرخطی مدل شدند . بارگذاری با اعمال بار ۵۰ نیوتنی افقی به تیبیا صورت گرفت. یافتهها: ماکزیمم تنش فشاری در حالت فاقد رباط نزدیک به زانوی سالم، و کوچکتر از حالتهای بازسازی تکرشتهای و دورشتهای بود. توزیع تنش فشاری منیسکها در بازسازی تکرشتهای و دورشتهای شباهت بیشتری به حالت سالم داشت و در حالت فاقد رباط از حالت سالم متفاوت بود. کمترین مساحت سطوح تماس مربوط به حالت فاقد رباط بود. سطوح تماس حالت سالم در قسمت خارجی زانو، و در حالت بازسازی شده در قسمت داخلی زانو بیشتر بود. نتیجهگیری: فقدان رباط متقاطع جلویی، توزیع تنش فشاری منیسکها را نسبت به زانوی سالم تغییر میدهد و بازسازی تکرشتهای و دورشتهای رباط میتواند توزیع تنش را به حالت سالم نزدیک کند. فقدان رباط میتواند سطح تماس را کاهش دهد؛ در حالیکه بازسازیهای تکرشتهای و دورشتهای این کاهش را جبران میکند.
علیرضا سعید؛ محمدرضا بانشی؛ افسین حشمتی؛ امیررضا صادقی فر؛ سامان غیاثی؛ علی اکاتی
چکیده
پیشزمینه: در زمینه تأثیر وجود یا عدم وجود تاندون پالماریس لانگوس بر قدرت چنگش و نیشگون، بررسیهایی انجام شده و تأثیر وجود فلکسور سطحی پنجم دست بر قدرت چنگش نیز مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر وجود یا عدم وجود همزمان و همچنین حالتهای مختلف کالبدشناسی پالماریس لانگوس و تاندون فلکسور پنجم بر قدرت چنگش و ...
بیشتر
پیشزمینه: در زمینه تأثیر وجود یا عدم وجود تاندون پالماریس لانگوس بر قدرت چنگش و نیشگون، بررسیهایی انجام شده و تأثیر وجود فلکسور سطحی پنجم دست بر قدرت چنگش نیز مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر وجود یا عدم وجود همزمان و همچنین حالتهای مختلف کالبدشناسی پالماریس لانگوس و تاندون فلکسور پنجم بر قدرت چنگش و نیشگون بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی، ۵۲۳ داوطلب و به عبارت دیگر ۱۰۴۶ دست بررسی شد. هر دست، از نظر وجود یا عدم وجود تاندونهای پالماریس لانگوس و فلکسور سطحی پنجم و احتمال وابستگی تاندونهای فلکسور سطحی چهارم و پنجم معاینه گردید. سپس قدرت چنگش و نیشگون با دستگاه دینامومتر جامر اندازهگیری شدند.
یافتهها: وجود یا عدم وجود پالماریس لانگوس برروی قدرت چنگش، و وجود یا عدم وجود فلکسور سطحی بر قدرت چنگش و نیشگون تاثیر نداشتند. تاثیر وجود تاندون پالماریس لانگوس بر قدرت نیشگون، از نظر آماری معنیدار بود (۲۵/۳۸ پوند در دستهای دارای تاندون در مقابل ۲۴/۴۳ پوند در دستهای بدون تاندون) (p < /em>=۰/۰۳). قدرت چنگش و نیشگون در مردان بیش از زنان (۰/۰۰۰۱>p < /em>)، و در سمت راست بیشتر از سمت چپ بود (۰/۰۱۳=p < /span>) .
نتیجهگیری: به نظر میرسد نداشتن تاندون پالماریس لانگوس احتمالاً باعث کاهش قدرت نیشگون دست میشود، در حالی که داشتن یا نداشتن تاندون پالماریس بر قدرت چنگش و داشتن یا نداشتن فلکسور پنجم بر قدرت چنگش و نیشگون تأثیر ندارند.
مژگان سیفی؛ علی قمیشی؛ شهاب خوشنام؛ یاسمن خرمی؛ مجید بوعذار
چکیده
چکیدهزمینه و هدف: برای بلوک عصب از داروهای مختلفی استفاده میشود. تفاوت میان این داروها از نظر اثربخشی و تداوم بیدردی مورد بحث و مطالعه است. در مطالعة حاضر اثربخشی و تداوم اثر ضددردی در بلوک عصب آگزیلاری در بیماران نیازمند به جراحی آرنج به پایین، کاربرد «لیدوکائین» با مخلوط «لیدوکائین وگرانیسترون» مقایسه شد.روش انجام ...
بیشتر
چکیدهزمینه و هدف: برای بلوک عصب از داروهای مختلفی استفاده میشود. تفاوت میان این داروها از نظر اثربخشی و تداوم بیدردی مورد بحث و مطالعه است. در مطالعة حاضر اثربخشی و تداوم اثر ضددردی در بلوک عصب آگزیلاری در بیماران نیازمند به جراحی آرنج به پایین، کاربرد «لیدوکائین» با مخلوط «لیدوکائین وگرانیسترون» مقایسه شد.روش انجام کار: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی (Randomized Clinical Trail) بود که به صورت «دوسوکور» انجام شد. افراد تحت مطالعه، بیماران کاندید عمل جراحی آرﻧﺞ و زیر آرنج بودند که جهت بلوک عصب آگزیلاری در نظر گرفته شدند. بلوک عصب آگزیلاری به کمک اولتراسونوگرافی با مبدل خطی (linear transducer) و با استفاده از نمای محوری کوتاه (short-axis) و کاربرد تکنیک درونصفحهای (in-plane) انجام شد. بیمار در وضعیت طاقباز (supine) درحالی که بازوی او دور از بدن و به سمت خارج چرخیده بود قرار گرفت. تصویر اولتراسوند بایستی شریان و وریدهای آگزیلاری شاخههای انتهایی شبکة بازویی، تاندون متصل، عضلات دو سر و سه سر و کوراکوبراکیالیس را نشان میداد. از داروی لیدوکائین در گروه اول و از ترکیب داروی لیدوکائین و گرانیسترون در گروه دوم استفاده شد. ابتدا مقدار mg/kg5 لیدوکائین 5/0% همراه با نرمال سالین 9/0% تا 40 سیسی رقیق شد. در گروه اول پس از آغشته کردن سرنگ به اپینفرین 40 سیسی از محلول لیدوکائین تزریق شد. در گروه دوم علاوه بر محلول لیدوکائین مقدار 2 میلیگرم گرانیسترون نیز همزمان به بیماران تزریق شد.یافتهها: 90 بیمار در دو گروه 45 نفری وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران مورد مطالعه 00/9 ± 48/34 سال بود (58-18 سال). از مجموع بیماران 61 نفر ( 8/67%) مرد و 29 نفر (2/32%) زن بودند. زمان شروع بلوک حسی و حرکتی در گروه دوم (دریافت کنندة لیدوکائین و گرانیسترون) به میزان معنیداری از گروه اول (لیدوکائین به تنهایی) کمتر بود (001/0>p). همچنین زمان تداوم بلوک حسی و حرکتی در گروه دوم (دریافت کنندة لیدوکائین و گرانیسترون) به میزان معنیداری از گروه اول (لیدوکائین به تنهایی) بیشتر بود (001/0>p). زمان اولین نیاز به مسکن (دقیقه) در گروه دریافت کننده لیدوکائین به میزان معنیداری از گروه لیدوکائین و گرانیسترون کمتر بود (001/0>p).نتیجهگیری: در نهایت یافتههای به دستآمده از مطالعه نشان داد که افزودن گرانیسترون به لیدوکائین میتواند باعث بهبود تمام شاخصهای بیدردی در بیماران شود. همچنین، این ترکیب باعث بلوک حسی و حرکتی در زمان کمتری شده بود و بلوک ایجاد شده تداوم بیشتری داشت.
سید محمد جزایری؛ غلامحسین کاظمیان؛ غلامحسین کاظمیان؛ فریور عبداله زاده لاهیجی؛ حمید حصارکی کیا
چکیده
پیشزمینه: پینگذاری از طریق پوست روشی کمهزینه و با تهاجم کم برای درمان شکستگی انتهای رادیوس میباشد. طول مدت گچگیری پس از عمل مورد اختلافنظر است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات بیحرکتی، ۳ هفته با ۶ هفته گچگیری بهدنبال پینگذاری بود که از آغاز اردیبهشت ۱۳۸۴تا پایان شهریور ۱۳۸۵ در مرکز آموزشی، پزشکی و درمانی اختر انجام شد.مواد ...
بیشتر
پیشزمینه: پینگذاری از طریق پوست روشی کمهزینه و با تهاجم کم برای درمان شکستگی انتهای رادیوس میباشد. طول مدت گچگیری پس از عمل مورد اختلافنظر است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات بیحرکتی، ۳ هفته با ۶ هفته گچگیری بهدنبال پینگذاری بود که از آغاز اردیبهشت ۱۳۸۴تا پایان شهریور ۱۳۸۵ در مرکز آموزشی، پزشکی و درمانی اختر انجام شد.مواد و روشها: در این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی مداخلهای تصادفی، نتایج سه و شش هفته بیحرکتی در دو گروه ۲۵ نفری مقایسه شد. پینها در هر دو گروه برای 6هفته نگاه داشته شدند. لیکن در نیمی از بیماران گچ پس از 3 هفته درآورده شد. بیماران در فواصل ۳، ۶ و ۱۲ ماه با سیستم «لیدستورم» بررسی شده و از نظر زمان بازگشت به شغل و عملکرد بررسی و مقایسه شدند. یافتهها: از مجموع ۵۰ بیمار (۳۳ مرد و ۱۷ زن)، در هیچیک از بیماران دو گروه جابهجایی در هفته ششم دیده نشد. در پایان ۳ ماه نتایج عالی یا خوب در گروه اول ۱۰ مورد (۴۰%) و در گروه دوم ۳ مورد (۱۲%)؛ در پایان ۶ ماه به ترتیب ۱۹مورد (۷۶%) و ۱۳ مورد (۵۲%)؛ و در پایان ۱۲ ماه به ترتیب ۲۳ (۹۲%) و ۲۱ (۸۴%) بود. در کل در پایان یک سال 88% بیماران عملکرد عالی یا خوب داشتند. میانگین زمان بازگشت به شغل در گروه اول 3 ماه و در گروه دوم ۳/۵ ماه بود. در هر دو گروه مردان سریعتربه کار قبلی خود بازگشتند.نتیجهگیری: کوتاه کردن دوره بیحرکتی در گچ موجب بهبود عملکرد در کوتاه مدت (سه و شش ماه) و بازگشت سریعتر به شغل میشود. در ضمن کاهش دوره بیحرکتی هیچگونه تأثیر منفی در حفظ جااندازی بعد از عمل نداشت. بنابراین به نظر میرسد بی حرکتی طولانیتر از 3 هفته حداقل برای موارد خارج مفصلی و موارد ساده داخل مفصلی ضرورت ندارد.
احسان قبادی ها؛ محمد نیکخو؛ صادق ناصرخاکی
چکیده
مقدمه: در حدود 80 درصد از مردم در زندگی خود درد کمر را تجربه میکنند. گرچه خیلی از بیماران درد کمری مرتبط با دژنراسیون دیسک دارند، ولی روند دقیق دژنراسیون همچنان نامشخص است. بیماری دژنراسیون دیسک یک سوم جمعیت جوان جهان را درگیر کرده است. در طول دژنراسیون، دیسک دستخوش تغییرات مورفولوژی و بیوشیمیایی میشود که در نتیجه آن هیدراسیون ...
بیشتر
مقدمه: در حدود 80 درصد از مردم در زندگی خود درد کمر را تجربه میکنند. گرچه خیلی از بیماران درد کمری مرتبط با دژنراسیون دیسک دارند، ولی روند دقیق دژنراسیون همچنان نامشخص است. بیماری دژنراسیون دیسک یک سوم جمعیت جوان جهان را درگیر کرده است. در طول دژنراسیون، دیسک دستخوش تغییرات مورفولوژی و بیوشیمیایی میشود که در نتیجه آن هیدراسیون بافت، نفوذپذیری و در نهایت ظرفیت تحمل بار دیسک تغییر میکند. به همین دلیل، مدل اجزای محدود که به منظور مطالعه ارتباط بین باربرداری مکرر و دژنراسیون دیسک طراحی میشود، باید قادر به تحلیل درست در برابر بارگذاریهای پیچیده شناخته شده در in-vivo باشد. هدف از این مطالعه ساخت و بروزرسانی مدلهای اجزای محدود با خواص پروالاستیک بود تا از این طریق بتوان بارگذاریهای مختلف شبهاستاتیکی را با ارائه مدل شخصیسازی شده در افراد مختلف بررسی کرد و در مطالعات کلینیکی به منظور شبیهسازی رفتار بیومکانیکی روزانه جهت تشخیص و درمان دقیقتر مورد استفاده قرار داد.روش انجام کار: در این مطالعه سه حالت مختلف از مدلسازیهای موجود اجزای محدود از جمله روش تقارن محوری، مدل پارامتری و مدل دقیق با خواص مکانیکی پروالاستیک شبیهسازی و نتایج آن با آزمایشهای تجربی in-vivo مقایسه شد. به منظور اعتبارسنجی مدلهای ساخته شده، نتایج سه آزمایش مختلف شبه استاتیکی خزشی صورت گرفته، از جمله خزش کوتاه مدت، بلند مدت و خزش تحت فعالیتهای منظم روزانه ارائه شده است. نتایج: نتایج حاصل نشاندهنده پیشبینی تغییرات قد و جابهجایی محوری ستون فقرات و فشار میان دیسکی مرکز نوکلئوس است.نتیجهگیری: کلیه نتایج مطرح شده بیانگر آن بود که مدلهای ارائه شده در رفتار شبهاستاتیکی پیشبینیهای قابل قبولی ارائه کرده و اعتبار کافی جهت بررسی در سایر آزمونهای شبهاستاتیکی داشته اند. از این رو میتوان در بررسی نتایج حاصل در فعالیتهای کلینیکی در تعیین روند دژنراسیون دیسک بین مهرهای گامی رو به جلو برداشت.
امین بیغم صادق؛ ایرج کریمی؛ محمد شادخواست؛ محمد حسین مهدوی
چکیده
پیشزمینه: هیدروکسی آپاتیت سنتزی، بتاتری کلسیم فسفات و سایر ترکیبات فعال زیستی ساختاری شبیه استخوان دارند و به همین دلیل در ارتوپدی کاربرد دارند. استفاده از جایگزینهای بیخطر پیوند استخوانی، رو به افزایش است و در این مطالعه استفاده همزمان هیدروکسی آپاتیت به همراه پودر صفحه رشد جنین گاو و روند التیام استخوان بررسی گردید.مواد ...
بیشتر
پیشزمینه: هیدروکسی آپاتیت سنتزی، بتاتری کلسیم فسفات و سایر ترکیبات فعال زیستی ساختاری شبیه استخوان دارند و به همین دلیل در ارتوپدی کاربرد دارند. استفاده از جایگزینهای بیخطر پیوند استخوانی، رو به افزایش است و در این مطالعه استفاده همزمان هیدروکسی آپاتیت به همراه پودر صفحه رشد جنین گاو و روند التیام استخوان بررسی گردید.مواد و روشها: دراین مطالعه ۱۵ خرگوش نیوزلندی به صورت تصادفی به ۳ گروه مساوی تقسیم شدند. قطعه استخوانی به شکل طولی به اندازه دو برابر عرض استخوان رادیوس برداشته شد. در گروه اول نقیصه ایجاد شده با هیدروکسی آپاتیت، در گروه دوم با هیدروکسی آپاتیت و پودر صفحه رشد جنینی و در گروه سوم با پودر صفحه رشد جنینی پر شد. ارزیابی پرتونگاری و هیستوپاتولوژی انجام شد و داده ها مورد بررسی آماری قرار گرفت.یافتهها: در ۵۶ روز پس از عمل، از نظر تشکیل استخوان و باز آرایی آن، اختلاف معنیداری بین گروهها وجود داشت (۰/۰۳=p < /em>). پنجاه و شش روز پس از جراحی گروه ۲ نسبت به دو گروه دیگر از نظر آماری برتری داشت. در ارزیابی هیستوپاتولوژی اختلاف معنیداری بین گروهها دیده نشد (۰/۰۵=).نتیجهگیری: هیدروکسی آپاتییت نقش هدایت کننده، و پودر صفحه رشد نقش القاء کننده در استخوانسازی داشتند که باعث بهبود و تسریع روند التیام نقیصه استخوانی نسبت به دو گروه دیگر گردید.
علی اکبر اسماعیلی جاه؛ علی اکبر اسماعیلی جاه؛ منوچهر وحید فرهمندی؛ محمدرضا عباسیان؛ علی معظمی پور؛ فرشاد صفدری
چکیده
پیشزمینه: شکستگیهای «جلو پا» (forefoot) آسیب شایع در اورژانسهای ارتوپدی است. هدف از این مطالعه بررسی نتایج درمان غیرجراحی شکستگیهای «جلو پا» با استفاده از کفشهای off-loading و مقایسه آن با نتایج گچگیری بود.مواد و روشها: در این مطالعه مورد شاهدی، ۶۰ بیمار دچار شکستگی «جلو پا» در دو مرکز درمانی شهر تهران که اندیکاسیون جراحی نداشتند، ...
بیشتر
پیشزمینه: شکستگیهای «جلو پا» (forefoot) آسیب شایع در اورژانسهای ارتوپدی است. هدف از این مطالعه بررسی نتایج درمان غیرجراحی شکستگیهای «جلو پا» با استفاده از کفشهای off-loading و مقایسه آن با نتایج گچگیری بود.مواد و روشها: در این مطالعه مورد شاهدی، ۶۰ بیمار دچار شکستگی «جلو پا» در دو مرکز درمانی شهر تهران که اندیکاسیون جراحی نداشتند، به طور مساوی در دو گروه گچگیری (C) و کفش قرار گرفتند. میزان جوشخوردن شکستگی ارزیابی شد. قبل و پس از درمان، شدت درد اندازهگیری شد و «مقیاس انجمن پا و مچ پا امریکا» (AOFAS) تکمیل گردید و نتایج بین دو گروه مقایسه شد. مدت زمان پیگیری بیماران در گروه گچ گیری ۴/۲±۳۶/۵ روز و در گروه ، ۴/۷±۳۳/۳ روز بود (۰/۰۵≤p < /em>).یافتهها: در تمامی بیماران، شکستگی جوش خورده بود و همگی به فعالیت قبلی خود بازگشتند. میزان شدت درد در گروه C برابر ۱/۴±۵/۴ و گروه OS برابر ۱/۱±۵/۹ (۰/۰۵≤p < /em>).؛ و میانگین نمره در گروه C برابر ۱۴/۷±۹۲/۳ و گروه OS برابر ۱۲/۳±۹۴/۵، و در ویزیت نهایی نتایج دو گروه از نظر آماری یکسان بود. در گروه گچگیری، ۲ بیمار دچار مشکلات پوستی و ۱ بیمار دچار علایم ترومبوز وریدی عمیق شدند.نتیجهگیری: کفش off-loading به خوبی میتواند در درمان شکستگیهای «جلو پا» استفاده گردد. اگرچه در این مطالعه، بین دو روش اختلاف معنیداری وجود نداشت، ولی با توجه به نتایج مطلوب و عدم بروز عوارض پوستی، استفاده از این کفشها در درمان غیرجراحی شکستگیهای «جلو پا» توصیه میشود.
حسین اکبری اقدم؛ محمدرضا غلامرضایی؛ پریا روحی؛ امیرحسین فرخ زاد
چکیده
هدف: رویکرد جراحان ارتوپدی برای پینگذاری شکستگیهای سوپراکوندیلار تیپ II با روش بسته، رو به افزایش است. در این مطالعه، نتیجه درمان جااندازی بسته و گچگیری در مقایسه با پینگذاری بررسی میشود.روش: در یک مطالعه مقطعی گذشتهنگر، 39 کودک 3 تا 11 ساله مبتلا به شکستگی سوپراکوندیلار تیپ II گارتلند که تحت درمان با جااندازی بسته و پینگذاری ...
بیشتر
هدف: رویکرد جراحان ارتوپدی برای پینگذاری شکستگیهای سوپراکوندیلار تیپ II با روش بسته، رو به افزایش است. در این مطالعه، نتیجه درمان جااندازی بسته و گچگیری در مقایسه با پینگذاری بررسی میشود.روش: در یک مطالعه مقطعی گذشتهنگر، 39 کودک 3 تا 11 ساله مبتلا به شکستگی سوپراکوندیلار تیپ II گارتلند که تحت درمان با جااندازی بسته و پینگذاری و جااندازی بسته و گچگیری قرار گرفته بودند، به روش نمونهگیری غیرتصادفی آسان با استفاده از اطلاعات دموگرافیک و اندازهگیری زاویه باومن، در مدت بستری در بیمارستان و 4 هفته پیگیری، مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافتهها: با استفاده از آزمون t نمونه مستقل، بین زمان بستری در بیمارستان و نوع درمان تفاوت معنیداری وجود داشت و در گروهی که تحت درمان با جااندازی بسته و گچگیری قرار گرفته بودند، بهطور معنیداری کمتر بود [میانگین انحراف معیار: 6/42 ± 37/42 و 005%>p] بین اندازههای زاویه باومن در دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.نتیجهگیری: نتیجه دو نوع درمان تفاوت معنیداری نداشت، اقامت در بیمارستان به طور قابل توجهی کمتر بود و نتایج رادیوگرافی مشابه پس از چهار هفته پیگیری مشاهده شد.
سید عبدالحسین مهدینسب؛ ناصر صرافان؛ بهزاد پدرپور
چکیده
پیشزمینه: شکستگی تنه استخوان درشتنی ساق یکی از شایعترین شکستگیها در اندامتحتانی است که در صورت جابهجایی و عدم پایداری بین قطعات شکسته نیاز به عمل جراحی و ثابت کردن محل شکستگی میباشد. هدف از انجام این تحقیق مقایسه نتایج دو روش جراحی «پلاکگذاری» و میله داخل استخوانی قفلشونده در درمان شکستگی بسته تنه استخوان درشتنی ساق ...
بیشتر
پیشزمینه: شکستگی تنه استخوان درشتنی ساق یکی از شایعترین شکستگیها در اندامتحتانی است که در صورت جابهجایی و عدم پایداری بین قطعات شکسته نیاز به عمل جراحی و ثابت کردن محل شکستگی میباشد. هدف از انجام این تحقیق مقایسه نتایج دو روش جراحی «پلاکگذاری» و میله داخل استخوانی قفلشونده در درمان شکستگی بسته تنه استخوان درشتنی ساق بود.مواد و روشها: این مطالعه بهصورت آیندهنگر و تصادفی در یک دوره زمانی ۱۵ ماهه انجام شد. در این مدت تمامی بیماران دچار شکستگی بسته تنه استخوان درشتنی ساق که به دو بیمارستان آموزشی درمانی شهر اهواز مراجعه نموده و به یکی از روشهای درمانی مذکور درمان شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. به این ترتیب ۱۰۶ بیمار وارد مطالعه شدند. ۵۰ بیمار با «میلهگذاری» و ۵۶ بیمار با «پلاکگذاری» درمان شدند. میزان و مدت زمان جوشخوردگی و عفونت، شاخصهای ارزیابی بیماران بودند و بیماران بهمدت یکسال پیگیری شدند.یافتهها: از تعداد کل بیماران، ۵۲ نفر (۹۲/۹%) در گروه «پلاکگذاری» و ۴۸ بیمار (۹۶%) در گروه «میلهگذاری» جوشخوردگی بدست آوردند. ۴نفر (۷/۸%) در گروه «پلاکگذاری» و ۲ نفر (۴%) از گروه «میلهگذاری» جوشنخوردند. میزان عفونت با پلاک نسبت به میله بهصورت معنیداری بیشتر (۰/۰۳۴=p < /em>) و میانگین زمان جوشخوردگی با میله نسبت به پلاک بهصورت معنیداری کمتر بود (۰/۰۰۶=p < /em>).نتیجهگیری: از نظر میزان جوشخوردگی تفاوت آشکاری بین «پلاکگذاری» و «میلهگذاری» در شکستگیهای بسته تنه تیبیا دیده نمیشود، لیکن «پلاکگذاری» با جوشخوردن کندتر و با احتمال عفونت بیشتری همراه است.
محمدعلی حسینیان؛ تورج سلیمی
چکیده
پیشزمینه: به منظور ترمیم عصب میتوان از چسب استفاده نمود. هدف از این تحقیق ارزیابی ترمیم عصب سیاتیک در موش با استفاده از چسب و بخیه و مقایسه آن با گروه درمان نشده بود. مواد و روشها: در این مطالعه از نوع «بررسی مداخلهای پیاپی موردها» 18 موش با قطع سیاتیک در داخل کانال نخاعی بررسی شدند. در 14 موش (گروه درمان یا آزمایشی)، ترمیم از طریق ...
بیشتر
پیشزمینه: به منظور ترمیم عصب میتوان از چسب استفاده نمود. هدف از این تحقیق ارزیابی ترمیم عصب سیاتیک در موش با استفاده از چسب و بخیه و مقایسه آن با گروه درمان نشده بود. مواد و روشها: در این مطالعه از نوع «بررسی مداخلهای پیاپی موردها» 18 موش با قطع سیاتیک در داخل کانال نخاعی بررسی شدند. در 14 موش (گروه درمان یا آزمایشی)، ترمیم از طریق پیوند عصب با روش چسب و یک بخیه انجام شد. چهار موش به عنوان گروه کنترل درمان نشدند. برگشت عملکرد حرکتی بعد از 4 ماه ارزیابی گردید. یافتهها: آتروفی عضلات اندام تحتانی و عدم بازگشت کارکرد حرکتی در موشهای درمان نشده مشاهده گردید. در 12 موش گروه درمان برگشت کامل کارکرد عضلات اندام وجود داشت و موشها قادر به راه رفتن بودند، در حالیکه راه رفتن 2 موش با لنگیدن همراه بود. نتیجهگیری: ترمیم عصب سیاتیک قطع شده در داخل کانال نخاع موش با استفاده از چسب و بخیه جراحی میتواند باعث برگشت کارکرد اندام تحتانی گردد.
فیروز مددی؛ حعفر توکلیان؛ آرش ملکی؛ مهدی رحیمی؛ رضا زندی؛ محمدرضا بیگدلی
چکیده
پیشزمینه: رباط متقاطع جلویی، ساختمان اولیهای است که جابهجایی جلویی تیبیا را کنترل میکند. بازسازی این رباط میتواند عمکرد طبیعی زانو را بازگرداند. هدف از این مطالعه مقایسه سه روش تثبیت فمور در بازسازی رباط متقاطع جلویی زانو میباشد.مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، ۱۲۰ بیمار بهصورت تصادفی در 3 گروه ۴۰ نفره ...
بیشتر
پیشزمینه: رباط متقاطع جلویی، ساختمان اولیهای است که جابهجایی جلویی تیبیا را کنترل میکند. بازسازی این رباط میتواند عمکرد طبیعی زانو را بازگرداند. هدف از این مطالعه مقایسه سه روش تثبیت فمور در بازسازی رباط متقاطع جلویی زانو میباشد.مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، ۱۲۰ بیمار بهصورت تصادفی در 3 گروه ۴۰ نفره قرار گرفتند. هر گروه با یکی از سه روش تثبیت فمور «آپرفیکس»، «رجیدفیکس»، و «اندوباتون» تحت درمان قرار گرفتنند. بیماران قبل و ۱۲ ماه پس از جراحی، معاینه و براساس میزان جابهجایی جلویی تیبیا به کمک KT-1000 نمرهبندی «لیشلم» مقایسه شدند.یافتهها: در روش تثبیت با «اندوباتون»، نمره «لیشُلم» از ۱۸/۵۹±۶۳/۲۱ قبل از بازسازی رباط به ۹/۴۷±۹۰/۶۴ بعد از بازسازی، در تثبیت با روش «آپرفیکس» از ۱۸/۷۴±۶۵/۷۲ به ۵/۳۵±۹۶/۲۲ و در تثبیت با «رجیدفیکس» از ۱۷/۴۵±۶۹/۲۱ به ۹/۴۷±۹۰/۶۴ افزایش یافت. شش مورد شکست در روش «اندوباتون»، ۴ مورد در «رجیدفیکس»، و ۱ مورد در روش «آپرفیکس» وجود داشت. میزان جابهجایی جلویی تیبیا در روش «اندوباتون» ۱/۵۸±۳/۹۶ میلیمتر، در روش «رجیدفیکس» ۱/۴۸±۴/۲۸ میلیمتر و در روش «آپرفیکس» ۱/۷۹±۴/۰۳ میلیمتر بود. از نظر طول زمان جراحی، بین سه روش تثبیت فمور اختلاف معنیداری وجود نداشت.نتیجهگیری: از نظر قدرت پیوند در ابتدای کار و نتایج کلی، روش «آپرفیکس» نتایج بهتری نسبت به دو روش دیگر نشان داد. تحقیقات بیشتر با تعداد بیشتر بیماران و دوره پیگیری طولانیتر در این زمینه توصیه میگردد.
شفیق شهبان؛ احمت سعد؛ تارک ال-جمال
چکیده
پیشزمینه: شکستگیهای ناپایدار مچ پا یکی از متداولترین علل مراجعه به بخش عمومی بیمارستان میباشد و جراحی برای بیحرکتی ناحیه شکسته شده بهعنوان راهکار مناسبی برای بهبود وضعیت بیماران پس از مرخص شدن به اثبات رسیده است. هرکدام از مراحل مدیریت بیمار میتواند بر طول مدت دوران نقاهت و وضعیت بیمار نقش موثری ایفا کند. هدف از ...
بیشتر
پیشزمینه: شکستگیهای ناپایدار مچ پا یکی از متداولترین علل مراجعه به بخش عمومی بیمارستان میباشد و جراحی برای بیحرکتی ناحیه شکسته شده بهعنوان راهکار مناسبی برای بهبود وضعیت بیماران پس از مرخص شدن به اثبات رسیده است. هرکدام از مراحل مدیریت بیمار میتواند بر طول مدت دوران نقاهت و وضعیت بیمار نقش موثری ایفا کند. هدف از این مطالعه صورت گرفته، تعیین نحوه مدیریت بیمار از لحظه پذیرش تا زمان مرخص شدن میباشد و همچنین اثرات محسوس و قابلتوجه تنوع در روشهای مدیریت بیمار نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: دادههای مورد آنالیز قرارگرفته مربوط به 49 بیمار است که بین آوریل تا دسامبر 2017 به مرکز درمانی نیمهخصوصی HEFT انگلستان مراجعه کردهاند و مشکل شکستگی ناپایدار مچ پا داشتهاند. گفتنی است که تمام مراحل از زمان پذیرش در بخش اورژانس مرکز تا زمان ترخیص مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین یادداشتهای بعد از جراحی نیز مرور شدهاند. گرداوری دادهها نیز از طریق منبع TARN انجام شده است.
یافتهها: همانطور که گفته شد، 49 بیمار در مدت ذکر شده به مرکز مراجعه کردند که مشکل شکستگی ناپایدار مچپا داشتهاند. در مدتی که بیماران در بخش اورژانس قرار داشتند برای کمتر از 50% آنها در مدتی کمتر از 30 دقیقه پس از رسیدن به مرکز تشخیص رادیوگرافی انجام شده بود. 25 بیمار نیز پس از حدود 4 ساعت به بخش تخصصی پذیرش شده بودند، در حالی که برخی تا بیش از 9 ساعت مجبور به انتظار شدند. 27 بیمار (بیش از 50%) در حدود 2 روز پس از پذیرش تحت عمل جراحی قرار گرفتهبودند، و 6 نفر هم بیش از 6 روز برای جراحی خود معطل مانده بودند که گروه اول دوره بستری ماندن پس از جراحی کمتری نیز داشتند. برای 47 نفر از بین 49 نفر داروهای ترومبوپروفیلاکسی (ضدلختگی) تجویز شد، به تمامی بیماران توصیه شد که حداقل تا 6 هفته بار سنگینی را روی پای خود وارد نکنند و خوشبختانه هیچگونه عوارض جانبی و مرگ و میر پس از جراحی گزارش نشده است.
نتیجهگیری: درمان سریعتر شکستگی ناپایدار مچپا، دوره بستری در بیمارستان را کوتاهتر میکند.
سید عارفط سید عارف حسینی فرادنبه؛ نیما جمشیدی
چکیده
پیشزمینه: یکی از مهمترین چالشهای بعد از عمل جراحی ورتبروپلاستی و کایفوپلاستی، تمرکز تنش در ناحیه تماس میان سیمان استخوانی و استخوان اسفنجی است که باعث ایجاد درد، مرگ سلولی و تداوم شکستهای میکروسکوپی میگردد. در این مطالعه روش جدید درمان مهره با ساختار ششضلعی منتظم متخلخل ارائه گردید و رفتار مکانیکی مهره درمان شده با ...
بیشتر
پیشزمینه: یکی از مهمترین چالشهای بعد از عمل جراحی ورتبروپلاستی و کایفوپلاستی، تمرکز تنش در ناحیه تماس میان سیمان استخوانی و استخوان اسفنجی است که باعث ایجاد درد، مرگ سلولی و تداوم شکستهای میکروسکوپی میگردد. در این مطالعه روش جدید درمان مهره با ساختار ششضلعی منتظم متخلخل ارائه گردید و رفتار مکانیکی مهره درمان شده با این ساختار با مهرههای درمان شده به روشهای ورتبروپلاستی و کایفوپلاستی مقایسه گردید.
مواد و روشها: تعداد ۱۰ مهره گوسفندی در پنج گروه دوتایی شامل مهره سالم، ورتبروپلاستی، کایفوپلاستی و مهره درمان شده با ساختار شش ضلعی فولادی و برنجی تهیه شد. مقایسه رفتار مکانیکی مهره درمان شده با ساختار ششضلعی با مهرههای درمان شده به روشهای ورتبروپلاستی و کایفوپلاستی تحت بارگذاری استاتیکی توسط دستگاه آزمون مکانیکی صورت پذیرفت.
یافتهها: میزان جابجایی مهره با ساختار ششضلعی منتظم متخلخل، تا قبل از رسیدن به استحکام نهایی (۴.۵-۳.۵ کیلونیوتون)، ۶-۵.۵ میلیمتر بود. میزان جابجایی برای مهره درمان شده با ورتبروپلاستی و کایفوپلاستی ۳-۲.۶ میلیمتر بود. در مهره درمان شده با ساختار شش ضلعی منتظم متخلخل در مقایسه با نمونههای ورتبروپلاستی و کیفوپلاستی بهبود رفتار مکانیکی مشاهده شد.
نتیجهگیری: افزایش چقرمگی مهره درمان شده با ساختار شش ضلعی، منجر به کاهش تنش در صفحات انتهایی مهره و کاهش فشار درون دیسک بین مهرهای میشود و خطر بروز شکست در مهرههای مجاور را کاهش میدهد.
محمدتقی پیوندی؛ سیدرضا شریفی؛ اقبال صدری
چکیده
پیشزمینه: روشهای درمانی مختلفی جهت درمان بیماری کین باخ، نکروز آواسکولار استخوان لونیت مچ دست وجود دارد. ما در این مطالعه، نتایج درمانی برداشتن لونیت و استئوتومی و پیوند استخوان کاپیتیت را گزارش نمودیم.مواد و روشها: یازده بیمار در مرحله ۳ بیماری کینباخ، با درمان برداشتن لونیت و استئوتومی و پیوند استخوانی داخل کاپیتیت در ...
بیشتر
پیشزمینه: روشهای درمانی مختلفی جهت درمان بیماری کین باخ، نکروز آواسکولار استخوان لونیت مچ دست وجود دارد. ما در این مطالعه، نتایج درمانی برداشتن لونیت و استئوتومی و پیوند استخوان کاپیتیت را گزارش نمودیم.مواد و روشها: یازده بیمار در مرحله ۳ بیماری کینباخ، با درمان برداشتن لونیت و استئوتومی و پیوند استخوانی داخل کاپیتیت در یک دوره پیگیری ۶ ساله (10-2 سال) در دو مرکز درمانی مشهد بررسی شدند. بیماران از لحاظ درد، دامنه حرکت، قدرت مچ دست (grip) و بازگشت به فعالیتهای قبل از عمل مورد مطالعه قرار گرفتند.یافتهها: درد به جز یک بیمار در بقیه بیماران بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت، قدرت مچ دست به بیش از ۷۰% سمت سالم افزایش پیدا کرد (بهجز یک مورد).نتیجهگیری: تنها در یک بیمار که در مرحله اول آرترودز بود، درد بعد از عمل همچنان قابل ملاحظه بود. بهجز در یک بیمار، در بقیه بیماران قدرت مچ دست به بالای ۷۰% رسیده بود. لیکن روش حذف لونیت برای بیماران در مرحله ۳ کین باخ توصیه میشود.
مجید اسدی شکاری؛ علیرضا سعید؛ محمد مهدی مولایی؛ جلیل آبشناس؛ امید قلیپور بشیری؛ عالیا آیت اللهی موسوی
چکیده
پیشزمینه: روش استاندارد ترمیم یک عصب محیطی، ترمیم با بخیههای اپینورال و با بخیههای مجزا میباشد. در این مقاله روشی توضیح داده شد که با کمک آن عصب با بخیههای پیوسته ترمیم میشود و هدف مقایسه این روش با روش استاندارد بخیههای مجزا بود.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۲۵ سگ مورد مطالعه قرار گرفتند. عصب سیاتیک سگها تحت ...
بیشتر
پیشزمینه: روش استاندارد ترمیم یک عصب محیطی، ترمیم با بخیههای اپینورال و با بخیههای مجزا میباشد. در این مقاله روشی توضیح داده شد که با کمک آن عصب با بخیههای پیوسته ترمیم میشود و هدف مقایسه این روش با روش استاندارد بخیههای مجزا بود.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۲۵ سگ مورد مطالعه قرار گرفتند. عصب سیاتیک سگها تحت بیهوشی عمومی با چاقوی جراحی شماره ۲۵ بهصورت کاملاً تیز بریده شد. سگها بهصورت تصادفی در یکی از سه گروه شاهد (۵ سگ)، ترمیم عصب سیاتیک بهصورت بخیههای مجزا (۱۰ سگ) و ترمیم عصب با بخیههای پیوسته (۱۰ سگ) قرار گرفتند. در گروه شاهد عصب بدون دوخته شدن رها شد. پس از ۶ هفته سگها کشته و عصب با میکروسکوپ نوری و الکترونی بررسی شد. میزان نخ مصرفی، زمان ترمیم عصب، قطر میلین و قطر آکسون مورد بررسی قرار گرفت. در نمای فراساختاری شواهد دژنراسیون و رژنراسیون جستوجو شدند.
یافتهها: زمان ترمیم و میزان نخ مصرفی با تفاوت معنیدار آماری در گروه ترمیم پیوسته، کمتر بودند (۰.۰۰۱=p). از نظر یافتههای میکرسکوپ نوری تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد و شواهد رژنراسیون در میکرسکوپ الکترونی فقط در گروه ترمیم پیوسته مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نتیجه روش شرح داده شده در مقاله حاضر، مشابه روش استاندارد است. اگرچه این روش بدون شک معایبی دارد ولی میتواند در موارد زیادی جایگزین روش استاندارد ترمیم عصب شود.
سید محمد جلیل ابریشم؛ سعید کارگر؛ محمد حسین اخوان کرباسی؛ جلیل زارع مهرجردی؛ محمدرضا حاجی اسماعیلی؛ عاطفه زارع مهرجردی
چکیده
پیشزمینه: وسایل مکانیکی مفصلدار (mechanical articulated device) بهخصوص در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از دژنراتیو دیسک بینمهرهای، میتوانند جایگزین دیسک بین مهرهای شوند و به دلیل حفظ حرکت در مهره و در نتیجه جلوگیری از تخریب مفاصل مجاور، بهعنوان جایگزینی برای فیوژن مطرح شده است. در این تحقیق نتایج درمان آرتروپلاستی دیسک در بیماران ...
بیشتر
پیشزمینه: وسایل مکانیکی مفصلدار (mechanical articulated device) بهخصوص در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از دژنراتیو دیسک بینمهرهای، میتوانند جایگزین دیسک بین مهرهای شوند و به دلیل حفظ حرکت در مهره و در نتیجه جلوگیری از تخریب مفاصل مجاور، بهعنوان جایگزینی برای فیوژن مطرح شده است. در این تحقیق نتایج درمان آرتروپلاستی دیسک در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بررسی شد.مواد و روشها: در یک مطالعه همگروهی (کوهورت) آیندهنگر، ۲۱ بیمار (۱۷ مرد و ۴ زن) مبتلا به بیماری دژنراتیو بین مهرهای که از اردبیهشت ۱۳۸۶ تاکنون در دو مرکز درمانی یزد تحت درمان قرار گرفته بودند، بررسی شدند. بیمارانی که درد ناتوان کننده بالای ۶ ماه داشتند و به درمانهای محافظهکارانه جواب نداده بودند، تحت عمل دیسک آرتروپلاستی دیسک بین مهرهای قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران ۵/۷±۳۶ (۴۸-۲۲) سال و میانگین زمان پیگیری ۱۱ ماه (۲۴-۱۳ ماه) بود. میزان درد با «مقیاس دیداری درد»، از کارافتادگی براساس معیار ناتوانی «اُسوِستری» (Oswestry Disability Index) و رضایت بیماران در ۳ ، ۶ ، ۱۲ و ۲۴ ماه بعد از عمل ارزیابی شدند.یافتهها: کاهش میزان درد و از کارافتادگی بیماران در فاصله کوتاه بعد از عمل و در فواصل بعدی از نظر آماری معنیدار (۰/۰۵>p < /em>). هشتاد و شش درصد بیماران (۱۸ بیمار) از نتیجه عمل راضی و میزان مصرف مسکن در آنان ۸۱% کاهش داشت. عوارض عمل در این مطالعه در حد صفر بود.نتیجهگیری: کارگذاری دیسک بین مهرهای یک انتخاب درمانی قابل قبول در موارد خاص است. حفظ حرکت مهرهها و عدم ایجاد فشار اضافی روی مهرههای جانبی بهعلت فیوژن از محاسن دیسک آرتروپلاستی است که در بررسی کوتاه مدت عارضه چندانی ندارد. توصیه میشود در مطالعات بعدی عوارض طولانی مدت این عمل بررسی گردد.
پرویندخت بیات؛ مهدی حمزه توفیق؛ محدثه رحیمی
چکیده
پیشزمینه: شریانهای تغذیهای منبع اصلی خونرسانی به استخوانهای دراز هستند. این سوراخها باعث میشوند که رگهای خونی و اعصاب پیرامونی از قشر استخوان عبور کنند. محل دقیق و توزیع سوراخهای تغذیهای برای جلوگیری از آسیب به عروق تغذیهای و حفظ گردش خون در طی مراحل مختلف جراحی مهم است و با توجه به اینکه توارث و نژاد ...
بیشتر
پیشزمینه: شریانهای تغذیهای منبع اصلی خونرسانی به استخوانهای دراز هستند. این سوراخها باعث میشوند که رگهای خونی و اعصاب پیرامونی از قشر استخوان عبور کنند. محل دقیق و توزیع سوراخهای تغذیهای برای جلوگیری از آسیب به عروق تغذیهای و حفظ گردش خون در طی مراحل مختلف جراحی مهم است و با توجه به اینکه توارث و نژاد را از عوامل موثر در توزیع این سوراخها مطرح نمودهاند و ما در ایران هیچ مطالعهای در این زمینه نداشتهایم، ما بر آن شدیم که به بررسی آن در این ناحیه از کشورمان بپردازیم و در مقایسه با مطالعات دیگر تفاوتها را بیابیم.مواد و روشها: این مطالعه روی 157 عدد استخوان خشک اندام تحتانی موجود در سالن مولاژ دانشکده پزشکی شامل استخوانهای دراز ران (فمور) و درشتنی (تیبیا) و نازکنی (فیبولا) انجام گرفته است، که از این تعداد 65 عدد استخوان ران، 65 عدد استخوان درشتنی و 27 عدد استخوان نازکنی مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: در این مطالعه 39.09% از استخوانهای فمور دارای دو سوراخ تغذیهای، 90.78% از استخوانهای تیبیا یک سوراخ تغذیهای و 66.67% از استخوانهای فیبولا فاقد سوراخ تغذیهای بودند. محل قرارگیری سوراخ تغذیهای در استخوان فمور در 95.35% در دو سوم پایینی و در استخوان تیبیا در 72.15% در یک سوم بالایی و در استخوان فیبولا در 66.67% در یک سوم میانی قرار داشتند.نتیجهگیری: این مطالعه اطلاعات بیشتری در مورد آناتومی و مورفولوژیکی و توپوگرافی سوراخهای تغذیه کننده استخوانهای بلند اندام پائینی ارائه میدهد. در حالیکه امروزه تکنیکهایی مانند انتقال استخوانهای میکروسکوپیک (Microvascular Bone Transfer) محبوبتر شدهاند، همینطور تحقیقات بیشتری نیاز است تا اثر توارث و نژاد برای توصیف آناتومیک این ساختار را مشخص نماید.
سیدمحمدجواد مرتضوی؛ سید حسین شفیعی؛ محمدعلی قاسمی
چکیده
پیشزمینه: امروز در خصوص انتخاب آرتروپلاستی در درمان شکستگی با جابجایی گردن فمور در افراد مسن اتفاق نظر وجود دارد. رویکردهای شایع جراحی در پشت یا کناری (پوستریور و لاترال) میباشند. استفاده از رویکرد جلو (دایرکت انتریور) در بسیاری مراکز دنیا محبوبیت پیدا کرده است. با درنظر گرفتن امتیازهای متعدد این رویکرد مطالعهای برای بررسی ...
بیشتر
پیشزمینه: امروز در خصوص انتخاب آرتروپلاستی در درمان شکستگی با جابجایی گردن فمور در افراد مسن اتفاق نظر وجود دارد. رویکردهای شایع جراحی در پشت یا کناری (پوستریور و لاترال) میباشند. استفاده از رویکرد جلو (دایرکت انتریور) در بسیاری مراکز دنیا محبوبیت پیدا کرده است. با درنظر گرفتن امتیازهای متعدد این رویکرد مطالعهای برای بررسی نتایج آن در افراد مسنی که در مرکز ما تحت عمل همیآرتروپلاستی با رویکرد «مستقیماً جلو» قرار گرفته بودند انجام پذیرفت.مواد و روشها: تمام موارد شکستگی گردن ران که در مرکز آموزشی درمانی امام خمینی تهران در فاصله سه سال 2010 تا 2013 تحت عمل همیآرتروپلاستی با رویکرد «مستقیماً جلو» قرار گرفته بودند از سیستم پروتکل آیندهنگر آن مرکز استخراج شدند – اطلاعات قبل، ضمن و بعد از عمل که همگی با برنامهریزی قبلی در سیستم موجود بودند جمعآوری شدند. همچنین اطلاعات پیگیریهای بیماران در درمانگاه در فواصل معین که همگی ذخیره شده بودند در آورده شدند و آنالیز شدند.یافتهها: 45 بیمار شامل 16 مرد و 29 زن با متوسط سن 73.4 در مطالعه شرکت داده شدند. بیماران پیگیری متوسط 76 ماه داشتند. هیچ یک از عوارض معمول از قبیل مشکلات زخم و عفونت عمقی و دررفتگی در این بیماران دیده نشد. امتیاز هاریس بیماران عدد 87 (95-76) بود.نتیجهگیری: به دلیل سن بالای اکثر افرادی که به شکستگی گردن فمور دچار میشدند، درمان همی آرتروپلاستی با رویکرد «مستقیماً جلو» امتیازهای متعددی دارد و در این گروه از بیماران قویاً توصیه میشود.
ایمان فرهنگ نیا؛ امین بیغم صادق؛ صادق شیریان؛ موسی جاودانی
چکیده
پیشزمینه: جراحیهای بازسازی غضروف مفصلی بهعلت عدم ترمیم خود بهخودی این بافت از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این رو هدف اصلی این طرح استفاده از پیوند استخوانی_غضروفی زنوژنیک (گوساله جنینی) در ترمیم نقیصه غضروف مفصلی روی مدل حیوانی خرگوش میباشد.مواد و روشها: این مطالعه پژوهشی در بهار 97 در دانشگاه شهرکرد بر روی 10 قطعه ...
بیشتر
پیشزمینه: جراحیهای بازسازی غضروف مفصلی بهعلت عدم ترمیم خود بهخودی این بافت از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این رو هدف اصلی این طرح استفاده از پیوند استخوانی_غضروفی زنوژنیک (گوساله جنینی) در ترمیم نقیصه غضروف مفصلی روی مدل حیوانی خرگوش میباشد.مواد و روشها: این مطالعه پژوهشی در بهار 97 در دانشگاه شهرکرد بر روی 10 قطعه خرگوش نر نیوزلندی یک ساله (دو گروه 5تایی) صورت گرفت. پس از مشاهده غضروف مفصلی زانو به روش جراحی و ایجاد نقیصه در ناحیه غیر وزنگیر با دریل، در گروه پیوندی، قطعه استخوانی_غضروفی گوساله جنینی در نقیصه قرار داده شد و در گروه شاهد، نقیصه بدون دستکاری رها شد. کپسول مفصلی و پوست در هر دو گروه بخیه گردید. در روزهای 14، 28 و 42 به صورت تصادفی یک خرگوش از هر گروه تحت عکسبرداری رادیولوژی قرار گرفتند تا از نظر بروز واکنشهای آرتریت بررسی شوند. در روز 60 به منظور نمونهبرداری هیستوپاتولوژی خرگوشها آسانکشی شدند.یافتهها: در ارزیابیهای بالینی هیچگونه التهاب و لنگشی مشاهده نشد که با بررسیهای رادیوگرافی عدم بروز آرتریت تایید گردید. در ارزیابی هیستوپاتولوژی، نقیصه گروه پیوندی بدون پسزدن پیوند، بهصورت بافت فیبروزی غالب (2 از 5)، بافت غضروفی غالب (2 از 5) و بافت کامل غضروف (1 از 5) پر شده بود. در گروه شاهد، نقیصه بدون هر گونه بافت ترمیمی و مملو از گلبول قرمز مشاهده گردید. نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد، بافت استخوانی_غضروفی جنینی زنوژنیک به عنوان یک بافت کارامد در ترمیم نقیصه غضروف مفصلی نقش دارد.