شهین نارویی؛ امیررضا صادقی فر؛ عالیا آیت اللهی موسوی؛ علیرضا سعید
چکیده
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم ...
بیشتر
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم کانال مچی ایدیوپاتیک (گروه مطالعه) و ۸۰ دست سالم (گروه شاهد) در یک مرکز درمانی کرمان مقایسه شدند. سطح مقطع عصب با سونوگرافی مدیان تعیین و تستهای الکترودیاگنوستیک و نمره «داش» (DASH) در گروه مطالعه قبل از عمل و 6 ماه پس از عمل انجام شد. در گروه شاهد نیز مقطع عصب با سونوگرافی تعیین گردید. ارتباط یافتههای سونوگرافی با تستهای الکترودیاگنوز و نمره «داش» در بیماران بررسی و با گروه شاهد مقایسه شدند. یافتهها: بین اندازه عصب مدیان در سونوگرافی در دو گروه (۰۰۰۱/۰=p)؛ و بین نمره «داش» در گروه بیمار قبل از جراحی و آخرین پیگیری (۰۰۱/۰=p) تفاوت معنیدار وجود داشت. سونوگرافی در تشخیص سندروم کانال مچی ۹۵% حساسیت داشت و ۹۳% اختصاصی بود. بین یافتههای سونوگرافی و شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوستیک همبستگی ضعیف وجود داشت (۰۱/۰=p و ۳۸/۰=r). بین سطح مقطع عصب و یا شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوز با نمره «داش» قبل و بعد از عمل ارتباط معنیدار مشاهده نشد (۰۵/۰≤p ). نتیجهگیری: سونوگرافی وسیله تشخیصی مناسب در سندروم کانال مچی میباشد، ولی بین میزان سطح مقطع عصب و یافتههای الکترودیاگنوز با نمره عملکرد رابطه وجود ندارد. در این مورد که آیا سونوگرافی میتواند جایگزین مطالعات الکترودیاگنوز باشد، تحقیقات بیشتری لازم است.