مائده موسوی؛ سعید ضیائی راد؛ رضا تیکنی
چکیده
باتوجه به وسعت معلولیت ناشی از آسیبهای طناب نخاعی و افزایش روزافزون مبتلایان به آن، تلاشهای زیادی برای ترمیم این ضایعه انجام شدهاست. آسیبهای طناب نخاعی به دو دسته ضربهای و غیرضربهای تقسیم میشوند که البته بیشتر آسیبهای رخ داده در جامعه از نوع ضربهای است. میزان وقوع سالانه این آسیب بین 40-15 مورد به ازای هریک میلیون نفر ...
بیشتر
باتوجه به وسعت معلولیت ناشی از آسیبهای طناب نخاعی و افزایش روزافزون مبتلایان به آن، تلاشهای زیادی برای ترمیم این ضایعه انجام شدهاست. آسیبهای طناب نخاعی به دو دسته ضربهای و غیرضربهای تقسیم میشوند که البته بیشتر آسیبهای رخ داده در جامعه از نوع ضربهای است. میزان وقوع سالانه این آسیب بین 40-15 مورد به ازای هریک میلیون نفر در سراسر دنیا تخمین زده میشود. باتوجه به وسعت این اتفاق لزوم بررسی هرچه بیشتر آسیبهای نخاعی بهویژه آسیبهای ضربهای بیشتر حس میشود. بهدلیل مشکلات و محدودیتهای عملی، اخلاقی و همچنین هزینه هنگفت انجام مطالعات تجربی بر روی نخاع زنده و اجساد انسانی، استفاده از مدلسازی به روش المان محدود ابزار قوی و مکملی برای بررسی بیومکانیک نخاع است. این روش قادر به پیشبینی چگونگی آسیبهای نخاعی در بارگذاریهای متفاوت بوده و میتواند به صورت تئوری میزان کرنش طناب نخاعی و حد بحرانی برای آسیبدیدگیهای طناب نخاعی را تعیین کند. این نوع پیشبینیهای نخاعی میتواند در نهایت نقش مهمی در ترمیم این ضایعات و بهبودی بیماران ایفا کند. در این مطالعه سعی شده است با بررسی مطالعات صورت گرفته روی نخاع انسان، روشهای مختلف مدلسازی آن ارائه شده و جنبههای مختلف آن ازقبیل تعیین خواص، نحوه مدلسازی اجزا محدود و چگونگی بارگذاری و در نهایت چگونگی آسیبپذیری طناب نخاعی بررسی شده و مورد مقایسه قرار گیرد.<span lang="AR-SA" style="font-family: " b="" nazanin";="" font-size:="" 10pt;="" mso-ascii-font-family:="" "times="" new="" roman";="" mso-hansi-font-family:="" roman";"="">