محمد فکور؛ سید شهنام موسوی؛ علی بهاری
چکیده
چکیدهمقدمه: استئوتومی با روش زاویهباز داخلی استخوان تیبیا (MOWHTO=Medial open wedge high tibial osteotomy) برای درمان استئوآرتریت کمپارتمان داخلی زانو مؤثر است. در کنار مزایای بسیار، چندین مطالعه، تأثیرات منفی MOWHTO را بر روی کمپارتمان پتلوفمورال از جمله پتلا باجا و افزایش فشار تماسی بر روی مفصل پتلوفمورال گزارش کردهاند. عوامل مختلفی میتوانند بر ...
بیشتر
چکیدهمقدمه: استئوتومی با روش زاویهباز داخلی استخوان تیبیا (MOWHTO=Medial open wedge high tibial osteotomy) برای درمان استئوآرتریت کمپارتمان داخلی زانو مؤثر است. در کنار مزایای بسیار، چندین مطالعه، تأثیرات منفی MOWHTO را بر روی کمپارتمان پتلوفمورال از جمله پتلا باجا و افزایش فشار تماسی بر روی مفصل پتلوفمورال گزارش کردهاند. عوامل مختلفی میتوانند بر پیشرفت استئوآرتریت مفصل پتلوفمورال اثر بگذارند. توزیع فشار ناشی از دفورمیتی واروس زمینهای، تأثیر عمدهای بر آغاز و پیشرفت استئوآرتریت در مفصل زانو دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر MOWHTO بر روی مفصل پتلوفمورال طراحی شده است.روش کار: مطالعة حاضر به صورت گزارش موردی (Case series) گذشتهنگر، بر روی تمام بیماران مبتلا به استئوآرتریت علامتدار کمپارتمان داخلی زانو، با زمینه دفورمیتی واروس (varus deformity) زانو، و نیازمند به اصلاح دفورمیتی انجام شد که در بازة زمانی دو ساله به بیمارستان آموزشی مراجعه کرده بودند. در آخرین جلسة پیگیری، تغییرات پتلا بر اساس معاینات بالینی و شاخصهای اینسال و بلکبرن (Insall and Blackburn) و MAD (Mechanical Axis Deviation) قبل و بعد ار عمل، در بیماران ارزیابی شد.نتایج: در مجموع 49 زانو که 6/52 درصد آن متعلق به افراد مذکر بود، با میانگین سنی 876/5±55/26 سال و شاخص توده بدنی 903/2±05/25کیلوگرم بر مترمربع وارد مطالعه شدند. هیچکدام از بیماران نیاز به جراحی مجدد پیدا نکردند. شکستگی داخل مفصلی در هیچیک از بیماران رخ نداده بود. میانگین نمرة VAS (Visual Analogue Scale) پس از جراحی به طور معنادار افزایش یافته بود (05/0>p). تغییرات پتلا، قبل و بعداز جراحی، بر اساس شاخصهای رادیوگرافیک از نظر آماری تفاوت معناداری نداشتند (05/0<p). میانگین اندازة MAD قبل و بعداز عمل، به ترتیب (°07/3±90/8 و °780/2±2/0) بود که حاکی از واروس مقادیر منفی و والگوس مقادیر مثبت است.نتیجهگیری: بر اساس نتایج، اصلاح مناسب MAD به دست آمد و تغییر معناداری در بیومکانیک مفصل پتلوفمورال رؤیت نشد.
مسعود شایسته آذر؛ سید اسماعیل مختار نژاد گنجی؛ سهیل اوصیا؛ محمدحسین کریمی نسب؛ محمد اوصیا
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: آرتریت سپتیک یکی از عفونتهای مهم در دورة کودکی است که عوارض بالایی دارد. با توجه به نادر بودن این حالت در نوزادان و کم بودن نشانههای آن، تشخیص آرتریت سپتیک در نوزادان مشکل و پیشآگهی آن به طور عمده تحتتأثیر تشخیص زودهنگام و عدم تأخیر در درمان است. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی نتایج درمان آرتریت سیپتیک هیپ ...
بیشتر
چکیده
مقدمه و هدف: آرتریت سپتیک یکی از عفونتهای مهم در دورة کودکی است که عوارض بالایی دارد. با توجه به نادر بودن این حالت در نوزادان و کم بودن نشانههای آن، تشخیص آرتریت سپتیک در نوزادان مشکل و پیشآگهی آن به طور عمده تحتتأثیر تشخیص زودهنگام و عدم تأخیر در درمان است. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی نتایج درمان آرتریت سیپتیک هیپ نوزادان در بیمارستانهای دانشگاهی در سالهای 1380 تا 1395 بود.
روش اجرا: در این مطالعة توصیفی- مقطعی، پروندة نوزادانی که در سالهای 1380 تا 1395، در دو بیمارستان آموزشی شمال ایران، به علت ابتلا به آرتریت سپتیک هیپ نوزادان بستری شده بودند، بررسی شد. اطلاعات پروندة نوزادان بر اساس شاخصهای دموگرافیک و یافتة بالینی و آزمایشگاهی، در چک لیست ثبت شد. همچنین با تماس تلفنی و یا درخواست حضوری از افراد، وجود عارضه در نوزدان بررسی شد.
نتایج: بیشترین بخش مفصل هیپ که با آرتریت سپتیک درگیر شد، مفصل هیپ چپ (2/72 درصد) بود. همچنین، بیشترین باکتریهای عامل عفونت در میان نوزادان، کلبسیلا (50 درصد)، اشرشیاکلی (2/22 درصد) و استافیلوکوکوساورئوس (8/27 درصد) بود. نتایج نشان داد که 50 درصد از نوزدان بدون هیچ عارضهای به طور کامل درمان شدند، 1/11 درصد پس از ترخیص، دچار لنگش در پای راست و 9/38 درصد دچار لنگش در پای چپ شدند (615/0p=).
نتیجهگیری: عوارض ناشی از عفونت مفصل هیپ نوزادان بسیار بالا است. پیشنهاد میشود با تشخیص زودهنگام و درمان بهنگام، در کاهش عوارض این بیماری اقدام شود.
واژگان کلیدی: آرتریت سپتیک، نوزادان، مفصل هیپ، عفونت، درمان، مطالعة گذشتهنگر
علیرضا رحیم نیا؛ صدرا حاجی؛ محمود جعفر بیگلو
چکیده
زمینه: بازسازی آسیبهای رباط صلیبی قدامی، ACL (anterior cruciate ligament)، با استفاده از روش آرتروسکوپی «تک باندل» (single‐bundle)، یک روش معمول با میزان موفقیت 83% تا 95% است. برخی مطالعات نشان میدهند که روش ترانس پورتال برای ایجاد تونل استخوان فمور منجر به موفقیت بالاتری نسبت به روش ترانس تیبیال میشود. مطالعات دیگری میزان موفقیت یکسانی را در ...
بیشتر
زمینه: بازسازی آسیبهای رباط صلیبی قدامی، ACL (anterior cruciate ligament)، با استفاده از روش آرتروسکوپی «تک باندل» (single‐bundle)، یک روش معمول با میزان موفقیت 83% تا 95% است. برخی مطالعات نشان میدهند که روش ترانس پورتال برای ایجاد تونل استخوان فمور منجر به موفقیت بالاتری نسبت به روش ترانس تیبیال میشود. مطالعات دیگری میزان موفقیت یکسانی را در هر دو روش نشان میدهند. هدف از این مطالعه بررسی این موضوع است که کدام یک از دو روش نزدیکترین بیومکانیک را به ACL اصلی دارد و نتیجة بهتر برای بیماران دربردارد.
روشها: این مطالعه به صورت پیگیری مقطعی (آیندهنگر) انجام شده است. نتایج بالینی بازسازی ACL در بیماران نظامی با پارگی خالص ACL ارزیابی و پیگیری شد. در یک گروه 26 بازسازی ACL با استفاده از روش ترانس پورتال TP (transportal) انجام شد و در گروه دیگر 20 بیمار با استفاده از روش ترانس تیبیال TT (transtibial) بازسازی شدند.
یافتهها: در پیگیری نهایی، 8 بیمار (40%) در گروه TT و پنج مورد (23/19%) در گروه TP تست «Pivot» مثبت داشتند. 3 بیمار (15%) در گروه TT و 9 بیمار (61/34%) در گروه TP تست «Lachman» مثبت داشتند. از نظر آماری اختلاف معنیداری در تست Pivot (06/0p=) و آزمون Lachman (35/0 p=) بین دو گروه وجود نداشت. میانگین نمرات Lysholm در گروه TT و TP به ترتیب 5/2±8/92 و 8/2±2/93 بود (01/0p=). میانگین زاویة پیوند در گروه TT و در گروه TP به ترتیب 9/2±7/68 و 1/4±6/43 بود (001/0p=). هیچ ارتباطی بین زاویة قرارگیری گرافت و رضایت بیماران (Lysholm Score) پس از جراحی (05/0P>) و بین زاویة قرارگیری گرافت و تستهای «ناپایداری» زانو (05/0P>) بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: تفاوت بالینی معنیداری بین دو روش آناتومیک (ترانس پورتال) و غیرآناتومیک (ترانستیبیال) برای بازسازی رباط صلیبی قدامی مشاهده نشد. هیچ تفاوت بالینی قابل توجهی بین دو روش یافت نشد، بنابراین، هر دو روش میتوانند نتایج خوبی داشته باشند.
OMER OZEL؛ دوگاچ کاراگوون؛ تومان بنلی
چکیده
چکیدهزمینه و هدف: ترومبوآمبولی وریدی، VTE (Venous thromboembolism)، میزان مرگ و میر بیمار را پس از جراحیهای ارتوپدی افزایش میدهد و به همین ترتیب، پیشدرمانی به عنوان یک عمل مرسوم، پس از تعویض کامل مفصل انجام میشود. اگرچه عوامل پیشگیریکننده مؤثر و ایمن زیادی وجود دارند، اما نتایج بالینی به زیر حد مطلوب نمیرسند. هدف این مطالعه مقایسه نتایج ...
بیشتر
چکیدهزمینه و هدف: ترومبوآمبولی وریدی، VTE (Venous thromboembolism)، میزان مرگ و میر بیمار را پس از جراحیهای ارتوپدی افزایش میدهد و به همین ترتیب، پیشدرمانی به عنوان یک عمل مرسوم، پس از تعویض کامل مفصل انجام میشود. اگرچه عوامل پیشگیریکننده مؤثر و ایمن زیادی وجود دارند، اما نتایج بالینی به زیر حد مطلوب نمیرسند. هدف این مطالعه مقایسه نتایج بالینی و سونوگرافی برای استفاده از هپارین با وزن مولکولی کم، LMWH (low molecule weight heparin)، و ریواروکسابان (Rivaroxaban) در بیمارانی است که تعویض کامل زانو انجام دادهاند.روشها: در یک مطالعه مقطعی آیندهنگر، 325 بیمار برای دریافت آنوکساپارین (Enoxaparin) یا ریواروکسابان به عنوان ترومبوپروفیلاکسی در جراحی تعویض کل مفصل زانو، ثبتنام شدند. برای آنها قبل و بعد از عمل، برای تشخیص ترومبوآمبولی، سونوگرافی داپلر انجام شد. این بیماران حداقل برای دو سال مورد بررسی قرار گرفتند. وضعیت و وقوع VTE مورد بررسی قرار گرفت. بیماران از نظر جنسیت، شاخص توده بدنی، استعمال دخانیات، دیابت شیرین و سابقه قبلی VTE مقایسه شدند.یافتهها: 325 بیمار واجد شرایط، مجموعهای از 130 (40%) مرد و 195 (60%) زن را فراهم کردند. میانگین سن بیماران و انحراف معیار به ترتیب 2/63 سال و 3/14 بود. در مجموع 40 بیمار (3/12%) شامل 27 نفر LMWH و 13 نفر ریواروکسابان، دارای DVT (deep venous thrombosis) در اندام تحتانی بودند. 15 بیمار (6/4%) شامل 11 نفر از LMWH و 4 نفر از ریواروکسابان دارای آمبولی ریوی، PE (pulmonary embolism)، بودند. 5 بیمار (5/1%) شامل 4 نفر در LMWH و 1 نفر در ریواروکسابان، دارای ترومبوآمبولی عروق مغزی بودند. شیوع ترومبوآمبولی در هر دو روند پیشگیری مشابه بود. از طرف دیگر، 2 بیمار (6/0%) از گروه LMWH دچار خونریزی خودبهخودی ریتروپریتونئال شدند. بیماران PE سابقه DVT داشتند. DVT در بیماران با عوامل خطر چاقی، دیابت یا سیگار کشیدن رخ داده بود.نتیجهگیری: از نظر بروز ترومبوز وریدی و PE، بین استفاده از ریواروکسابان و آنوکساپارین، برای پروفیلاکسی ترومبوآمبولیک در تعویض کامل زانو تفاوتی وجود نداشت. پیشگیری از ترومبوآمبولیک طولانیمدت در مواردی مانند استعمال دخانیات، دیابت و چاقی ترجیح داده میشود. بیماران مبتلا به ترومبوآمبولی وریدی قبلی، در معرض خطر بالایی از آمبولی ریه و عروق مغزی هستند و از طرف دیگر، افت پیشرونده هماتوکریت، بعد از جراحی تعویض کامل زانو، باید جراح را نسبت به خونریزی خودبهخودی ریتروپریتونئال در بیمارانی که از آنوکساپارین برای ترومبوپروفیلاکسی استفاده میکنند، آگاه کند.
محمد فکور؛ پیام محمد حسینی؛ آرمان شهریاری؛ ابراهیم سبزعلی پور
چکیده
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی عوامل خطر و میزان اثرگذاری مصرف کلسیم و ویتامین D درکنترل پوکی استخوان بود.روش کار: مطالعه حاضر به صورت گذشتهنگر واز طریق پروندهخوانی بر روی بیماران مبتلا به پوکی استخوان که از سال 1393 تا 1397، در مرکزسنجش تراکم استخوان بیمارستان با اندازهگیری تراکم در ناحیه کمر و گردن استخوان ران تحت سنجش قرارگرفته ...
بیشتر
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی عوامل خطر و میزان اثرگذاری مصرف کلسیم و ویتامین D درکنترل پوکی استخوان بود.روش کار: مطالعه حاضر به صورت گذشتهنگر واز طریق پروندهخوانی بر روی بیماران مبتلا به پوکی استخوان که از سال 1393 تا 1397، در مرکزسنجش تراکم استخوان بیمارستان با اندازهگیری تراکم در ناحیه کمر و گردن استخوان ران تحت سنجش قرارگرفته بودند، انجام شد. بیماران دارای T-Score کمتراز 5/2- و بیماران دارای حداقل دوبار تکرار تست در پرونده تحت مطالعه قرار گرفتند. پس از جمعآوری اطلاعات بیماران، ارتباط ابتلا به پوکی استخوان با سابقه بیماری زمینهای و سابقه خانوادگی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان اثرگذاری مصرف کلسیم و ویتامینD درکنترل پیشرفت پوکی استخوان در بیماران ارزیابی شد. یافتهها: 348 بیمار که T-Score کمتر از 5/2- داشتند در یک دوره 4 ساله، با بررسی پرونده ارزیابی شدند. 16 درصد از بیماران سابقه خانوادگی و 175 نفر (51 درصد) بیماری زمینهای داشتند که با ابتلا به پوکی استخوان ارتباط معنادار نداشت. کاهش تراکم استخوان در ناحیه Spine و femoral neck در افراد بدون بیماری زمینهای مصرف کننده کلسیم به طور معنادار کمتر بود (04/0=p < /span>). تغییرات تراکم استخوان در بیماران با و بدون بیماری زمینهای دریافت کننده مکمل کلسیم-D تفاوت معنادار داشت (02/0=p < /span>). در افراد با بیماری زمینهای کاهش تراکم استخوان به طور معنادار بیشتر بود. تغییرات تراکم استخوان میان بیماران با و بدون بیماری زمینهای که مکمل کلسیم-D دریافت نمیکردند، تفاوت معنادار وجود نداشت (64/0=p < /span>).نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده و معنادار نبودن ارتباط کاهش تراکم و ابتلا به پوکی استخوان با وجود مشکلات زمینهای در بیماران، توجه به سایر عوامل خطر موجود در این جمعیت از بیماران، شامل سن بالا، عوامل تغذیهای، سبک زندگی و عدم تحرک کافی، مصرف دخانیات، یائسگی در زنان و سطح پایین تستسترون در مردان اهمیت مییابد. مصرف مکمل کلسیم- D در بیماران بدون بیماری زمینهای اثربخشی معنادار را نشان داده بود اما این اثربخشی در بیماران دارای بیماری زمینهای مشاهده نشده بود.