انجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226The Outcome of Hemivertebrectomy through a Posterior Only Approach in Lumbar Congenital Scoliosisنتایج همیورتبرکتومی با رویکرد خلفی تنها در اسکولیوز مادرزادی ناحیه کمری435012108910.22034/ijos.2020.121089FAمحسن کرمیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیعلی اکبر اسماعیلی جاهدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمحمدحسن کاظمیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیفرشاد صفدریدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیJournal Article20201226 Background: Hemivertebra is one of the common causes of congenital
scoliosis. In cases with curve progression, resection of the hemivertebra
through a combined anterior and posterior approach (CAPA) is one of the usual treatment
modalities which is associated with high morbidity. Recently, hemivertebra
resection through a posterior only approach (POA) is introduced. In the current
study, we are reporting our experience with a single posterior approach. Methods: Ten
patients with lumbar CS who had undergone hemivertebra resection through a POA
with transpedicular instrumentation and short segment fusion, between 2009 and
2012 were retrospectively studied. The main and the compensatory scoliotic
curves and kyphotic curves were measured and compared before surgery and by the
16.1±10 months follow-up. Results: Fusion was
obtained in all of the patients. The mean drop in the main, compensatory and
kyphotic curves were 39.6±6.6 to 11.3±5 degrees, 12.9±5.1 to 7.8±3.4 degrees
and 15.6±8.1 to 2.7±8.2 degrees, respectively (p < /i>پیشزمینه: همیورتبرا یکی از دلایل شایع اسکولیوز مادرزادی است. در موارد پیشرونده و در صورت نیاز به رزکسیون همیورتبرا، معمولاً از طریق یک رویکرد ترکیبی جلویی خلفی انجام میپذیرد که با موربیدیته بالا همراه است. اخیرا رزکسیون همیورتبرا از طریق رویکرد خلفی معرفی شده است. در این مطالعه تجربیات روش خلفی ارائه گردیده است.مواد و روشها: در این مطالعه گذشتهنگر ۱۰ بیمار دچار اسکولیوز مادرزادی کمری که در سالهای ۹۰-۱۳۸۷ تحت رزکسیون همیورتبرا از طریق رویکرد خلفی و با استفاده از پیچ ترانس پدیکولار و فیوژن کوتاه قرار گرفته بودند، بررسی شدند. قوسهای اسکولیوز اصلی و جبرانی و میزان قوس کیفوز مربوط به قبل از عمل با پیگیری ۱۰±۱۶.۱ماه مقایسه شدند.یافتهها: فیوژن در تمام بیماران به دست آمد. میانگین قوس اسکولیوز اصلی، اسکولیوز جبرانی و کیفوز به طور معناداری به ترتیب از ۶.۶±۳۹.۶ به ۵±۱۱.۳درجه، از ۵.۱±۱۲.۹به ۳.۴±۷.۸ درجه و از ۸.۱±۱۵.۶ به ۸.۲±۲.۷درجه کاهش یافت (۰.۰۵>p < /em>). میانگین میزان اصلاح قوس اسکولیوز اصلی ۹±۷۲.۵ درصد و میانگین اصلاح قوس جبرانی ۳۴.۳±۳۷.۷ درصد به دست آمد. همچنین میانگین اصلاح کیفوز ۵۱±۹۰درصد بود. هیچ بیماری دچار عوارض نوروواسکولار یا عمومی ناشی از جراحی نشد.نتیجه گیری: فرزکسیون همی ورتبرا از طریق رویکرد خلفی تنها با استفاده از پیچ ترانس پدیکولار و فیوژن کوتاه در پیگیری کوتاه مدت، روش ایمن و موثر در درمان بیماران دچار اسکولیوز مادرزادی ناشی از همی ورتبرا در یک سطح می باشد.https://www.ijos.ir/article_121089_26abb0900b7536ff4a2c216b21dadb84.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226Acute Hematogenous Osteomyelitis in Children: a Retrospective Review in Ahvaz Hospitalsاستئومیلیت هماتوژن حاد در کودکان: بررسی گذشتهنگر در بیمارستانهای اهواز515612109010.22034/ijos.2020.121090FAاحمد دشت بزرگدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورسید سعید طباطباییدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورتهمینه قلمیدانشگاه علوم پزشکی جندیشاپورJournal Article20201226Background: Acute Hematogenous Osteomyelitis (AHO) is a potentially dangerous disease of childhood which is often seen in boys and involves the metaphysis of lower extremity, especially tibia. The aim of this study is to review the common bones and common organisms involved in hematogenous osteomyelitis in children.Methods: In this retrospective study, the data of 111 children with acute hematogenous osteomyelitis admitted between 1997 and 2006 in two training hospitals in Ahvaz, Iran was studied. The responsible organism and the involved bone are the cases of interest in this study. Results: Acute hematogenous osteomyelitis was 3.27 times more common in boys than girls. The most common site of involvement was distal tibia in boys and proximal femur in girls. In 68.89% of the patients the culture of the involved bone was positive and the most common organism was staphylococcus aureus in both sexes. Conclusions: Acute hematogenous osteomyelitis is more common in boys than girls. The most common site of involvement was different in boys and girls but the most common responsible organism for infection was staphylococcus aureus in both genders. پیشزمینه: استئومیلیت هماتوژن حاد نوعی التهاب استخوان در دوران کودکی و نوجوانی خصوصاً در پسرها میباشد که معمولاً متافیز استخوانهای بلند بخصوص تیبیا را درگیر میکند. هدف از این مطالعه بررسی سوش شایع و استخوانهای درگیر در کودکان بود.مواد و روشها: در یک بررسی گذشتهنگر، پرونده پزشکی ۱۱۱ کودک زیر ۱۳سال مبتلا به استئومیلیت هماتوژن حاد بستری شده در دو بیمارستان شهر اهواز بین سالهای ۱۳۷۵تا ۱۳۸۵مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور متغیرهای سوش میکروبی و استخوان درگیر در جامعه مورد مطالعه بررسی شدند.یافتهها: نتایج نشان داد استئومیلیت هماتوژن حاد در پسرها ۳.۲۷ برابر دخترها بود. شایعترین استخوان درگیر در پسرها دیستال تیبیا و در دخترها پروگزیمال فمور بود. در ۶۸.۸۹% بیماران کشت ترشحات چرکی مثبت بود و استافیلوکوک اورئوس شایعترین ارگانیسم در هر دو جنس بود.نتیجهگیری: استومیلیت هماتوژن حاد در پسران به طور چشمگیری شایع تر می باشد. همچنین نوع استخوان درگیر شایع در پسرها و دخترها متفاوت است.؛ اما سوش میکروبی شایع در هر دو جنس یکسان و با درص بالایی استافیلوکوک اورئوس می باشد.https://www.ijos.ir/article_121090_615c0e6e96f9c6354caf73bb16efd5c0.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226Efficacy of Ultrasound in Determining the Severity of Carpal Tunnel Syndromeارزش تشخیصی سونوگرافی در تعیین شدت سندرم تونل کارپ576212109110.22034/ijos.2020.121091FAفریور عبدا..زاده لاهیجیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیحمیدرضا اصلانیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیامیر بیسادیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیسید مهدی حسینی خامنهدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیالهام رحیمیاندانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیعلی فتوحی ملکیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیسید روح ا... موسویدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیفرشاد صفدریدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیJournal Article20201226 Background: Some authors suggested using ultrasound
in diagnosis of carpal tunnel syndrome (CTS), however the efficacy of
ultrasound in determining the severity of disease is unclear. In current study,
we aimed to investigate the diagnostic efficacy of ultrasound in determining
the severity of CTS in comparison with NCV using measurement of cross-sectional
area of median nerve. Methods: In
a prospective study, 181 CTS suspected wrists (94 patients) were investigated.
The cross-sectional area of the median nerve was measured using ultrasound and
the severity of disease was determined based on criteria of El Miedany et al. Based on the NCV,
the patients were divided into four groups of normal, mild, moderate or severe
CTS. Finally, the mean cross-sectional area was compared between the groups and
the kappa agreement coefficient for determining the severity of disease by the two
methods was calculated. Results: The mean cross-sectional area increased
significantly with increase in disease severity (p < /i>>.001). Conclusions: Determination of cross-sectional area of
median nerve with ultrasound can be a useful tool in decision-making about
surgical intervention in carpal tunnel syndrome. However, the clinical
correlation is mandatory. پیشزمینه: برخی محققین استفاده از اولتراسوند را در تشخیص سندرم تونل کارپ پیشنهاد کردهاند اما توانایی آن در تعیین شدت بیماری روشن نیست. در این مطالعه توانایی اولتراسوند در تعیین شدت سندروم تونل کارپ با استفاده از اندازهگیری سطح مقطع عصب مدین در مقایسه با سرعت انتقال عصب (Nerve Condiation Study) بررسی شد.مواد و روشها: در این مطالعه آیندهنگر، ۱۸۱ مچ متعلق به ۹۴ بیمار مشکوک به سندرم تونل کارپ در یک مرکز آموزشی تهران بررسی گردید. سطح مقطع عصب مدین با اولتراسوند اندازهگیری و شدت بیماری براساس معیار ارائه شده توسط «اِلمیدانی» و همکاران تعیین گردید. سپس بیماران براساس سرعت انتقال عصب در یکی از چهار گروه نرمال یا سندرم تونل کارپ خفیف، متوسط یا شدید قرار گرفتند. در نهایت میانگین سطح مقطع عصب بین گروهها مقایسه شد و ضریب توافق کاپا بین دو روش برای تعیین شدت بیماری محاسبه گردید.یافتهها: با افزایش شدت بیماری، میانگین سطح مقطع عصب بهطور معناداری افزایش یافت (۰.۰۰۰۱>p < /em>). تعیین شدت بیماری براساس اولتراسوند در ۵۶.۹% از مچها شامل ۸۸.۸% نرمال، ۷۰.۷% سندرم تونل کارپ شدید، با سرعت انتقال عصب مطابقت داشت. ضریب توافق کاپا بین دو روش اولتراسوند و EMG/NCV برابر ۰.۴۳۶تعیین گردید (۰.۰۰۱>p < /em>).نتیجهگیری: تشخیص وجود سندرم تونل کارپ شدید یا عدم وجود آن با سونوگرافی، میتواند در تصمیمگیری برای انجام جراحی یا جراحی نکردن بسیار کمککننده باشد. البته در این مورد توجه به علایم بالینی بیمار و تفسیر یافتههای سونوگرافی براساس آنها بسیار حائز اهمیت است.انجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226The Impact ofتأثیر عصاره گیاه پنج انگشت بر فاکتورهای استئوژنیک و آنژیوژنیک و ترمیم شکستگی استخوانهای بلند636812109210.22034/ijos.2020.121092FAزهرا حسنزاده رستمیدانشگاه علوم پزشکی شیرازمحمد حسن افتخاریدانشگاه علوم پزشکی شیرازمحمد جعفر امامیدانشگاه علوم پزشکی شیرازعبدالرضا رجایی فرددانشگاه علوم پزشکی شیرازJournal Article20201226 Background: Phytoestrogens enhance bone integrity
through prevention of bone loss and stimulation of bone formation, and also facilitation
of bone healing. The aim of the present study was to evaluate the effect of vitex agnus castus extract, as a source of phytoestrogen on alkaline phosphatase and
VEGF (vascular endothelial growth factor) and also callus formation in women
with long bone fractures. Methods: In a double-blind randomized placebo
controlled trial, 32 women with long bone fracture, age 20-45 years old, were
randomly divided into the VAC (vitex agnus
castus), receiving 1 Agnugol tablet (containing 4 mg dried fruit
extract of vitex agnus castus)-daily for 8 weeks or a placebo group. Serum alkaline
phosphatase and VEGF were measured at the beginning and the end point, and also
callus formation was checked at the end of study. Results: Serum alkaline phosphatase was increased
in both groups compared to the baseline. Although the elevation of ALP
(Alkaline phosphatase) in placebo group was not significant, in treatment
group, ALP was considerably increased (p=.05). Comparison of the change of VEGF
showed that, only in VAC group, VEGF level was significantly increased (p < /i>=.01).
The callus formation which revealed the fracture healing, in VAC and control
groups was 71.4% and 53.8%, respectively. Conclusions: Treatment with vitex agnus castus extract for 2 months could enhance the VEGF
level, however, further studies are need to show the effects of vitex agnus castus extract on alkaline phosphatase
level and callus formation. پیشزمینه: یافتههای موجود بیانگر نقش فیتواستروژنها در حفظ استحکام استخوان و بهبود ترمیم شکستگی میباشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عصاره گیاه پنج انگشت بهعنوان منبع فیتواستروژنها بر فاکتورهای استئوژنیک، آنژیوژنیک و ترمیم شکستگی در زنان سنین قبل از یائسگی بود.مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، ۳۲ زن ۴۵-۲۰سال با شکستگی استخوانهای بلند به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. بیماران در گروه مورد روزانه ۱ قرص آگنوگل حاوی ۴میلیگرم عصاره خشک میوه گیاه پنجانگشت به مدت ۸ هفته و بیماران گروه شاهد دارونما دریافت کردند. در ابتدا و انتهای مطالعه، سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز و فاکتور رشد اندوتلیوم عروق (vascular endothelial growth factor=VEG) اندازهگیری شد و تشکیل کال استخوانی به کمک عکسهای پرتونگاری بررسی گردید.یافتهها: در هر دو گروه مطالعه سطح آلکالین فسفاتاز و فاکتور رشد اندوتلیوم عروق سرم نسبت به حالت پایه افزایش یافته بود اما شدت افزایش آلکالین فسفاتاز و تنها در گروه مورد قابل توجه بود (به ترتیب ۰.۰۵=p < /em> و ۰.۰۱=p < /em>). در انتهای مطالعه، مشاهده گردید که در ۷۱.۴% از افراد گروه مورد و ۵۳.۸% از گروه شاهد کال استخوانی تشکیل شده است.نتیجهگیری: دریافت عصاره گیاه پنج انگشت به مدت ۲ ماه در افزایش فاکتور آنژیوژنیک در گروه تحت درمان مؤثر بود. اما اثبات تأثیر عصاره این گیاه در افزایش آلکالین فسفاتاز و تشکیل کال استخوانی نیاز به بررسیهای بیشتری دارد.https://www.ijos.ir/article_121092_8f9b7f4b2ff9ebabdecadd95d2b4da40.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226Non-Operative Treatment of Intra-articular Calcaneal Fracturesنتایج درمان غیرجراحی شکستگیهای داخل مفصلی پاشنه697612109310.22034/ijos.2020.121093FAمحمدرضا شاکریدانشگاه علوم پزشکی تهرانسعیدرضا مهرپوردانشگاه علوم پزشکی تهرانامیر سالاریدانشگاه علوم پزشکی تهرانسیدامیر محلیشا کاظمیدانشگاه علوم پزشکی تهرانبهادر اعلمی هرندیدانشگاه علوم پزشکی تهرانJournal Article20201226 Background: Treatment of intra-articular calcaneal
fracture is a major orthopaedic challenge. The aim of this study was to
evaluate the results of non-operative treatment of intra-articular calcaneal
fractures, its effects and performance. Methods: In a retrospective study, 58 patients (44 males,
14 females) with intra-articular calcaneal fracture were evaluated clinically
and radiographically using a general performance and AOFAS, and FFI questionnaires
between 2003 and 2011 in Tehran, Iran. The mean follow-up time was 3.27 years
(2-6 years). Radiographic signs of osteoarthrities were also evaluated. Results: The mean age of patients was 38.4
(18-85 years). Ten cases (17.2%) were "tangue" and 48 (82.8%)
"joint depression" type. Spine injury was abserved in 13.8%, other
limb injuries in 27.6%, and head injury in 3.4% of the cases. The mean AOFAS
score was 79.14 and FFI score 24.7. Osteoarthritis of moderate degree was seen
in 48% and severe in 17% of the cases an radiographs. By the time of follow-up,
5 patients had required surgeries to treat the delayed complications. Conclusions: Treatment of intra-articular calcaneal
fracture is a real challenge. Close treatment, although maybe painless and give
comparable results with open surgery in AOFAS and FFI testing, will show
radiographic signs of osteoarthirits in about 50% of the time-even in short or
mid-term follow-up. پیشزمینه: شکستگیهای داخل مفصلی استخوان پاشنه معضل بزرگ ارتوپدی هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج درمان غیرجراحی شکستگیهای داخل مفصلی پاشنه و توصیف میزان عملکرد، رضایتبخشی بیماران و عوارض آن میباشد.مواد و روشها: در این مطالعه ۵۸ بیمار (۴۴مرد، ۱۴زن) مبتلا به شکستگی پاشنه که طی سالهای ۸۱ الی ۸۹ به یک مرکز درمانی تهران مراجعه کرده و تحت درمان غیرجراحی قرار گرفته بودند، بررسی شدند. میانگین سنی بیماران ۳۸.۴ سال (۸۵-۱۸سال) بود. میانگین زمان پیگیری ۳.۲۷ سال (۶-۲ سال) بود. متغیرهای مختلف و نیز وضعیت عملکردی توسط 2 پرسشنامه «مقیاس انجمن پا و مچ پا امریکا» (AOFAS) و «عملکرد مقیاس پا» (FFI) مطالعه گردید.یافتهها: آسیب همزمان ۱۳.۸% ستون فقرات، ۲۷.۶% شکستگی اندامها و ۳.۴% آسیب به سر بود (مجموع آسیب همزمان ۴۴.۸%). میانگین نمره AOFAS بیماران ۷۹.۱۴ و میانگین نمره FFI برابر ۲۴.۷ بود. پنج بیمار بهعلت عارضه تأخیری جراحی شدند و علایم استئوآرتریت با شدت متوسط در ۴۸% و شدید در ۱۷% دیده شد.نتیجهگیری: شکستگی داخل مفصلی استخوان پاشنه درمان پیچیدهای دارد و درمان بسته آن اگرچه ممکن است دردناک نباشد و در ارزیابی با تستهای کارآزمایی AOFAS و FFI نتایج تا حدودی مشابه درمان جراحی داشته باشد؛ لیکن در نیمی از بیماران حتی با پیگیری کوتاه مدت استئوآرتریت مفصلی دیده میشود.https://www.ijos.ir/article_121093_4bd6cfcb9e4b7bb2fb904489fe0dfc17.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226Non-Vascularized Osteochondral Proximal Fibular Transplantation for Distal Raduis Giant Cell Tumor: 11 years follow-up (Report of One Case)انتقال «استخوان مفصلی» پروگزیمال فیبولا بهجای دیستال رادیوس مبتلا به تومور تهاجمی ژیانت سل استخوان با پیگیری 11 ساله (گزارش موردی)777912109410.22034/ijos.2020.121094FAمحمد فکوردانشگاه علوم پزشکی جندی شاپورسید شهنام موسویدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپورپیام محمد حسینیدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپورJournal Article20201226 The distal radius is frequently affected by primary bone tumors, and is a
common site for occurrence of giant cell tumor. Giant cell tumor at the
distal end of the radius can be treated by various methods. Small lesion can be
treated by curettage and filling bone defect by autogenous bone graft or
allograft, or bone cement. Large lesion that involved articular surface can be
treated by wide resection and reconstruction with osteoarticular graft from
proximal fibular. This report presents a 42 year-old lady that was treated with
osteoarticular fibular graft for her recurrent distal radius giant cell tumor. دیستال رادیوس یکی از مکانهای شایع وقوع ژیانت سل تومور استخوانی میباشد. ژیانت سل تومور دیستال رادیوس که یک تومور تهاجمی اولیه استخوان است، به روشهای مختلفی درمان میشود. ضایعات کوچک با کورتاژ و جایگزینی با سیمان ارتوپدی یا پودر جایگزین استخوان، استخوان آلوگرافت و یا اتوگرافت؛ وضایعات بزرگ با برداشتن وسیع و جایگزینی با گرافت مفصلی استخوانی از فیبولا اتوژن درمان میشوند. در این گزارش یک خانم ۴۲ساله که بهعلت عود تومور ژیانت سل بهصورت برداشتن وسیع دیستال رادیوس و جایگزینی با گرافت استخوانی مفصلی از پروگزیمال فیبولا تحت درمان قرارگرفت، معرفی میشود. https://www.ijos.ir/article_121094_0322f1ae6c0968a3452aca8946a5d97b.pdfانجمن جراحان ارتوپدی ایرانمجله جراحی استخوان و مفاصل ایران1735-296711220201226Proceedings of the International Consensus Meeting on Periprosthetic Joint Infection (Part one)مجموعه مقالات نشست بین المللی «هم رأیی» درباره عفونت مفاصل مصنوعی (قسمت اول)809012109510.22034/ijos.2020.121095FAJournal Article20201226https://www.ijos.ir/article_121095_afe9f5c9029699a316ee9ca929b4496c.pdf