فریور عبدا..زاده لاهیجی؛ حمیدرضا اصلانی؛ امیر بیسادی؛ سید مهدی حسینی خامنه؛ الهام رحیمیان؛ علی فتوحی ملکی؛ سید روح ا... موسوی؛ فرشاد صفدری
چکیده
پیشزمینه: برخی محققین استفاده از اولتراسوند را در تشخیص سندرم تونل کارپ پیشنهاد کردهاند اما توانایی آن در تعیین شدت بیماری روشن نیست. در این مطالعه توانایی اولتراسوند در تعیین شدت سندروم تونل کارپ با استفاده از اندازهگیری سطح مقطع عصب مدین در مقایسه با سرعت انتقال عصب (Nerve Condiation Study) بررسی شد.مواد و روشها: در این مطالعه آیندهنگر، ...
بیشتر
پیشزمینه: برخی محققین استفاده از اولتراسوند را در تشخیص سندرم تونل کارپ پیشنهاد کردهاند اما توانایی آن در تعیین شدت بیماری روشن نیست. در این مطالعه توانایی اولتراسوند در تعیین شدت سندروم تونل کارپ با استفاده از اندازهگیری سطح مقطع عصب مدین در مقایسه با سرعت انتقال عصب (Nerve Condiation Study) بررسی شد.مواد و روشها: در این مطالعه آیندهنگر، ۱۸۱ مچ متعلق به ۹۴ بیمار مشکوک به سندرم تونل کارپ در یک مرکز آموزشی تهران بررسی گردید. سطح مقطع عصب مدین با اولتراسوند اندازهگیری و شدت بیماری براساس معیار ارائه شده توسط «اِلمیدانی» و همکاران تعیین گردید. سپس بیماران براساس سرعت انتقال عصب در یکی از چهار گروه نرمال یا سندرم تونل کارپ خفیف، متوسط یا شدید قرار گرفتند. در نهایت میانگین سطح مقطع عصب بین گروهها مقایسه شد و ضریب توافق کاپا بین دو روش برای تعیین شدت بیماری محاسبه گردید.یافتهها: با افزایش شدت بیماری، میانگین سطح مقطع عصب بهطور معناداری افزایش یافت (۰.۰۰۰۱>p < /em>). تعیین شدت بیماری براساس اولتراسوند در ۵۶.۹% از مچها شامل ۸۸.۸% نرمال، ۷۰.۷% سندرم تونل کارپ شدید، با سرعت انتقال عصب مطابقت داشت. ضریب توافق کاپا بین دو روش اولتراسوند و EMG/NCV برابر ۰.۴۳۶تعیین گردید (۰.۰۰۱>p < /em>).نتیجهگیری: تشخیص وجود سندرم تونل کارپ شدید یا عدم وجود آن با سونوگرافی، میتواند در تصمیمگیری برای انجام جراحی یا جراحی نکردن بسیار کمککننده باشد. البته در این مورد توجه به علایم بالینی بیمار و تفسیر یافتههای سونوگرافی براساس آنها بسیار حائز اهمیت است.
سید امیر محلیشا کاظمی شیشوان؛ محمدرضا شاکری؛ بهنام پنجوی؛ مهرزاد مهدیزاده؛ هومن علیزاده؛ محمدرضا شاکری؛ بهادر اعلمی هرندی
چکیده
پیشزمینه: دررفتگی تکاملی مفصل ران بیماری شایعی است و عدم درمان به موقع آن عوارض زیادی دارد. جااندازی مناسب و حفظ آن از نظر موفقیت درمان و پیشآگهی اهمیت فراوانی دارد. روشهای زیادی برای بررسی وضعیت مفصل ران بعد از جااندازی در داخل گچ اسپایکا وجود دارد ولی محدودیتهای هر یک باعث شده سونوگرافی جایگاه ویژهای بیابد. هدف از این مطالعه ...
بیشتر
پیشزمینه: دررفتگی تکاملی مفصل ران بیماری شایعی است و عدم درمان به موقع آن عوارض زیادی دارد. جااندازی مناسب و حفظ آن از نظر موفقیت درمان و پیشآگهی اهمیت فراوانی دارد. روشهای زیادی برای بررسی وضعیت مفصل ران بعد از جااندازی در داخل گچ اسپایکا وجود دارد ولی محدودیتهای هر یک باعث شده سونوگرافی جایگاه ویژهای بیابد. هدف از این مطالعه بررسی ارزش تشخیصی سونوگرافی ترانساینگوینال و ترانسگلوتئال در مقایسه با سیتیاسکن در ارزیابی موقعیت سرفمور در استابولوم درگچ اسپایکا بود. مواد و روش: در یک مطالعه مقطعی ۳۷مفصل ران از ۲۳ بیمار ۹ تا ۳۶ ماهه که طی یک سال در یک مرکز درمانی تهران به علت دررفتگی تکاملی مفصل ران تحت جااندازی بسته یا باز به همراه گچ اسپایکا قرار گرفته بودند، بررسی شدند. لبه جلویی گچ روی ناحیه اینگوینال باز شد و سونوگرافی ترانساینگوینال و ترانسگلوتئال انجام گردید. سپس وضعیت سرفمور نسبت به استابولوم سنجیده و با سیتیاسکن به عنوان استاندارد طلایی مقایسه شد. دادههای به دست آمده با آزمونهای آماری تحلیل شدند. یافتهها: بین نتایج سونوگرافی با سیتیاسکن در ۹۱% موارد توافق وجود داشت (۰۰۱/۰). همچنین حساسیت ۸۷%، ویژگی ۱۰۰%، دقت ۹۷%، ارزش اخباری مثبت ۱۰۰% و ارزش اخباری منفی ۹۶% بدست آمد. نتیجهگیری: در درفتگی تکاملی مفصل ران میتوان از سونوگرافی برای کنترل وضعیت جااندازی بسته یا باز مفصل ران استفاده نمود.
شهین نارویی؛ امیررضا صادقی فر؛ عالیا آیت اللهی موسوی؛ علیرضا سعید
چکیده
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم ...
بیشتر
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم کانال مچی ایدیوپاتیک (گروه مطالعه) و ۸۰ دست سالم (گروه شاهد) در یک مرکز درمانی کرمان مقایسه شدند. سطح مقطع عصب با سونوگرافی مدیان تعیین و تستهای الکترودیاگنوستیک و نمره «داش» (DASH) در گروه مطالعه قبل از عمل و 6 ماه پس از عمل انجام شد. در گروه شاهد نیز مقطع عصب با سونوگرافی تعیین گردید. ارتباط یافتههای سونوگرافی با تستهای الکترودیاگنوز و نمره «داش» در بیماران بررسی و با گروه شاهد مقایسه شدند. یافتهها: بین اندازه عصب مدیان در سونوگرافی در دو گروه (۰۰۰۱/۰=p)؛ و بین نمره «داش» در گروه بیمار قبل از جراحی و آخرین پیگیری (۰۰۱/۰=p) تفاوت معنیدار وجود داشت. سونوگرافی در تشخیص سندروم کانال مچی ۹۵% حساسیت داشت و ۹۳% اختصاصی بود. بین یافتههای سونوگرافی و شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوستیک همبستگی ضعیف وجود داشت (۰۱/۰=p و ۳۸/۰=r). بین سطح مقطع عصب و یا شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوز با نمره «داش» قبل و بعد از عمل ارتباط معنیدار مشاهده نشد (۰۵/۰≤p ). نتیجهگیری: سونوگرافی وسیله تشخیصی مناسب در سندروم کانال مچی میباشد، ولی بین میزان سطح مقطع عصب و یافتههای الکترودیاگنوز با نمره عملکرد رابطه وجود ندارد. در این مورد که آیا سونوگرافی میتواند جایگزین مطالعات الکترودیاگنوز باشد، تحقیقات بیشتری لازم است.