پا و مچ پا
محمدتقی پیوندی؛ فرشید باقری؛ علی بیرجندی نژاد؛ سارا عامل فرزاد؛ لیدا جراحی؛ میلاد اسماعیل زاده؛ امین رازی؛ رضا حبیب زاده شجاعی
چکیده
مقدمه: تأثیر استفاده از هورمون پاراتیروئید در درمان عوارض شکستگی، در مطالعات محدودی ارزیابی شده است. پس، هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر هورمون پاراتیروئید بر جوشخوردگی شکستگیهای دیافیز استخوان تیبیا/فیبولا مبتلا به تأخیر در جوشخوردن یا جوشنخوردن بوده است.مواد و روشها: این ارزیابی، مطالعهای بیمارستانی بود که روی بیماران ...
بیشتر
مقدمه: تأثیر استفاده از هورمون پاراتیروئید در درمان عوارض شکستگی، در مطالعات محدودی ارزیابی شده است. پس، هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر هورمون پاراتیروئید بر جوشخوردگی شکستگیهای دیافیز استخوان تیبیا/فیبولا مبتلا به تأخیر در جوشخوردن یا جوشنخوردن بوده است.مواد و روشها: این ارزیابی، مطالعهای بیمارستانی بود که روی بیماران مبتلا به شکستگی با تأخیر یا عدمجوشخوردگی استخوان تیبیا یا فیبولا انجام شده است. در بیمارستان شهید کامیاب، بیماران با معیارهای ورود به مطالعه پس از پر کردن رضایت آگاهانه وارد مطالعه شدند. آزمایشهایCBC ،ESR ،Ca ،P ،Mg ،ALK-P ،Cr ،BUN انجام شد و پس از آن برای گروه موردمطالعه ویتامین D و کلسیم خوراکی همراه با هورمون پاراتیروئید برای 3 ماه تجویز شد. در گروه کنترل فقط از ویتامین D و کلسیم خوراکی استفاده شد. بیمارانی که دارای فاکتورهای خطر خاص مانند استفاده از دیگوکسین یا نارسایی کلیه بودند از مطالعه خارج شدند و بیماران با دو معیار کلینیکی و رادیوگرافیک بهصورت ماهانه موردارزیابی قرار گرفتند.یافتهها: میانگین و انحراف سن در گروه مورد 16.9±37.7 سال و در گروه شاهد 13.8±39.1 سال بوده است (P=0.73). از نظر جنسیت در دو گروه، 24 نفر مذکر و 6 نفر مؤنث بودهاند (P=1.0). تفاوت معنادار آماری در نوع شکستگی، شکل شکستگی و نوع فیکساسیون در گرافیهای نهایی بین دو گروه مشاهده نشد.نتیجهگیری: در ارزیابی اخیر مشاهده شد که در 3 ماه تجویز هورمون پاراتیروئید، هیچ تأثیر مثبتی از این هورمون در بهبود شکستگی حتی از نظر کلینیکی و رادیوگرافی وجود ندارد.
امین رازی؛ محمد تقی پیوندی؛ علی بیرجندی نژاد؛ سارا عامل فرزاد
چکیده
ٰ
چکیده
مقدمه: «جوشناخوردگی» (nonunion)، یک عارضة جدی به دنبال شکستگی استخوانهای بلند است که چالش بزرگی برای جراحان ارتوپد به همراه دارد. این نوع شکستگیها عوارض زیادی به دنبال دارند. فاکتورهای تحریککنندة استخوانسازی، همراه با بهبود شرایط مکانیکال محیطی میتوانند سرعت جوشخوردن را افزایش دهند. در این مطالعه، هدف ما ...
بیشتر
ٰ
چکیده
مقدمه: «جوشناخوردگی» (nonunion)، یک عارضة جدی به دنبال شکستگی استخوانهای بلند است که چالش بزرگی برای جراحان ارتوپد به همراه دارد. این نوع شکستگیها عوارض زیادی به دنبال دارند. فاکتورهای تحریککنندة استخوانسازی، همراه با بهبود شرایط مکانیکال محیطی میتوانند سرعت جوشخوردن را افزایش دهند. در این مطالعه، هدف ما درمان جوشناخوردگی به کمک سلولهای تکهستهای به دست آمده از مغز استخوان، BMDMC (bone marrow-derived mononuclear cell) و تغلیظ و کاربرد آن به عنوان منشأ سلولهای استئوپروژنیتور همراه با فیکساسیون داخلی بود.
مواد و روشها: از نوامبر2010 تا می 2013، 19 بیمار با جوشناخوردگی استخوان، تحت درمان با سلول تکهستهای مشتق از مغز استخوان (BMDMC) قرار گرفتند که شامل 15 مرد و 4 زن با متوسط سنی 8/37 سال (18 تا 81 سال) بود. فاصلة زمانی بین تروما تا درمان بین 7 تا 28 ماه (میانگین 4/13 ماه) بود. ابتدا قشرزدایی اطراف محل جوشناخورده انجام شد تا بستر مناسب برای سلولهای تکهستهای ایجاد شود. سپس 2 میلیلیتر مغز استخوان تغلیظ شده در محل قرار داده شدکه به صورت مخلوط با چیپس آلوگرافت کورتیکوکنسلوس دمینرالیزه بود. سرعت ترمیم به صورت بالینی و رادیولوژیک هر 4 هفته پیگیری شد.
یافتهها: جوشخوردن استخوان در 18بیمار از19 بیمار، در طول 06/1 تا 6 ماه با متوسط زمانی 5/3 ماه، به دست آمد. در طول مدت بیهوشی عارضهای نداشتیم و هیچ موردی از عفونت، هماتوم یا درد مزمن در بیماران ایجاد نشد.
نتیجهگیری: پیوند مغز استخوان خودی با BMDMC یک درمان منطقی، مؤثر و آسان برای درمان جوشناخوردگی استخوانهای بلند مثل تیبیا و فمور بعد از فیکساسیون داخلی به شمار میرود.
امین رازی؛ محمد تقی پیوندی؛ بیرجندی نژاد بیرجندی نژاد؛ علی پارسا؛ سارا عامل فرزاد؛ مریم حسینی حسن آبادی
چکیده
بافتهای ارتوپدی مانند استخوانها، غضروفها و تاندونها شامل سلولهایی هستند که برای کشت و بازسازی بافت آسیبدیده دشوار هستند. تعداد کمی از سلولهایی که سلولهای بنیادی نامیده میشوند، توانایی خود نوسازی و تمایز به سلولهای بافت همبند، شامل استخوان، غضروف، تاندون و لیگامان را دارند. پیشرفت اخیر در تحقیقات سلولهای ...
بیشتر
بافتهای ارتوپدی مانند استخوانها، غضروفها و تاندونها شامل سلولهایی هستند که برای کشت و بازسازی بافت آسیبدیده دشوار هستند. تعداد کمی از سلولهایی که سلولهای بنیادی نامیده میشوند، توانایی خود نوسازی و تمایز به سلولهای بافت همبند، شامل استخوان، غضروف، تاندون و لیگامان را دارند. پیشرفت اخیر در تحقیقات سلولهای بنیادی منجر به تلاشی هیجانانگیز برای بکارگیری سلولهای بنیادی در بازسازی بافت ارتوپدی شده است. در این بررسی خلاصهای از یافتههای اخیر در مورد استفاده بالینی بالقوه از (Mesenchymal Stem Cells)MSCs در برنامههای ارتوپدی بهعنوان مثال عدم جوشخوردگی استخوان، استخوانسازی ناقص، نقص در غضروف انسان، استئوآرتریت و آرتریت روماتوئید و درک بهتر از مسائل مربوط به تحقیقات سلولهای بنیادی و همچنین هدف بالقوه درمانی از این سلولها در عمل جراحی ارتوپدی ارائه شده است.
محمدتقی پیوندی؛ امیررضا کچوئی؛ اقبال صدری محولاتی؛ سیدهزهرا مصطفویان؛ محمدحسین ابراهیمزاده؛ امین رازی
چکیده
پیشزمینه: شکستگی دیستال رادیوس از شایعترین شکستگیهای استخوانهای بلند است که در سنین مختلف دیده میشود و علیرغم روشهای درمانی متعدد، چالشها و اختلافنظرهای زیادی در درمان آن وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج درمان جااندازی بسته با گچ کوتاه و گچ بلند ساعد در نوع A2 شکستگی دیستال رادیوس بود. مواد و روشها: در یک مطالعه ...
بیشتر
پیشزمینه: شکستگی دیستال رادیوس از شایعترین شکستگیهای استخوانهای بلند است که در سنین مختلف دیده میشود و علیرغم روشهای درمانی متعدد، چالشها و اختلافنظرهای زیادی در درمان آن وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج درمان جااندازی بسته با گچ کوتاه و گچ بلند ساعد در نوع A2 شکستگی دیستال رادیوس بود. مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، نتایج درمان 50 مورد جااندازی بسته با گچ کوتاه ساعد با 50 مورد جااندازی بسته با گچ بلند ساعد در شکستگی با ثبات و خارج مفصلی انتهای رادیوس در طی یک سال در سه مرکز آموزشی مشهد مقایسه شدند. پس از جااندازی، پرتونگاری کنترل انجام شد. گچ بلند در هفته 4 کوتاه گردید و هردو نوع گچ در هفته 6 باز شدند. بیماران از نظر دامنه حرکات ساعد، آرنج، وضعیت جوشخوردگی، عوارض شکستگی، رضایت از نوع گچ و پایداری مفصل رادیو اولنار تحتانی در هفتههای 6 و 18 بررسی شدند. یافتهها: شدت شکستگی در هر دو گروه مشابه بود. هیچ مورد جوشنخوردگی, بدجوشخوردگی غیرقابل قبول، آتروفی سودک، سندرم کمپارتمان و کارپال تونل دیده نشد. رضایتمندی در گچ کوتاه وجود داشت و بیماران گچ بلند تمایل به کوتاه کردن گچ داشتند. حرکات ساعد و آرنج در بیماران با گچ کوتاه بهتر بود. نتیجهگیری: جااندازی با گچ کوتاه ساعد به اندازه گچ بلند مؤثر و عوارض آن کمتر است، از سوی بیماران بهتر تحمل میشود و نتایج آن در کوتاهمدت ارجح میباشد. بنابراین استفاده از جااندازی بسته با گچ کوتاه ساعد در موارد شکستگی پایدار پیشنهاد میگردد.